سبلان امسال زیباتر، تمیز تر و منظم تر از همیشه

 

پس از چند سال بی نظمی و بی مسئولیتی در قبال پناهگاه شمالشرقی سبلان، خبرهای خوبی از وضعیت امسال  منطقه سبلان و به طور اخص این پناهگاه به گوش میرسد.

به نظر می آید تجربه موفق سبلانِ امسال در توقف انعقاد قرارداد با بخش خصوصی و سپردن طبیعت بی پناه قلل معروف به پیمانکارانی که دغدغه ای جز پول و درآمد بیشتر ندارند میتواند الگوی خوبی برای قلل دیگر ایران نیز باشد.

امسال سبلان توسط کوهنوردان بومی و دلسوز منطقه اداره میشود. میزان همکاری و همدلی بین مسئولان و کوهنوردان کم سابقه و دلگرم کننده است.
اگر در سالهای اخیر به جبهه شمالی سبلان رفته بودید امسال هم سری به آنجا بزنید و از نظم و  تمیزی محسوس آن لذت ببرید.

امسال تلاش های خوبی توسط مسئولان پناهگاه شمالشرقی سبلان برای مدیریت سیل جمعیتِ بعضا بی مسئولیت (که بدون هیچ آموزش و کنترلی توسط تورهای متعدد و مختلف به منطقه سرازیر میشوند) ، کنترلِ تولید زباله  و رهاکردن آن در طبیعت و نیز تفکیک پسماندها از مبدا و انتقال آنها به شهر صورت گرفته که جای قدردانی و سپاس دارد.

سبلان زیبا عروس کوه های ایران نیازمند دغدغه مندی و مسئولیت پذیری همه کوهنوردان است.

 

گر نبود مشربه از زرّ ناب، با دو کف دست توان خورد آب

گر نبود مشربه از زرّ ناب، با دو کف دست توان خورد آب

این را بارها زندگی به من و من به زندگی ثابت کرده ایم
چه آن روزها که با پول توجیبی هایم سه تا کوئیک و دو تا کارابین پیچ خریدم و اینا شد لوازم فنی من و خیلی از دوستام و بعد یه سری از بچه هایی که اومدن و عاشق سنگ و کوه بودن، کارابین هایی که با یه طنابچه پروسیک تبدیل میشد به یه کوئیک درآ و طناب قرضی آقا سید فرصتی برای اغنای روح سرکش ما بود.


چه سختی دسترسی به کوه و باشگاه و مراکز ورزشی در باکو و کیف و هنوز آداپته نشدنم به شرایط کاری و زندگی جدیدم  که رفت و آمد های جان فرسای اخیر به ایران هم مزید بر علت شده تا فرصت و شرایط کافی برای ورزش نداشته باشم و ناگزیر به پیاده روی های روزانه برای رفتن به محل کار و بانک و دیگر مشغله های روزمره شده ام.

 

 

و یا چند جمعه اخیر که به دلیل در دسترس نبودن برخی وسایل و لوازمم مجبور به تحدید برنامه هایم شده ام و برخی متد های بهره جویی از حداقلِ لوازم  (یعنی همین یک و نصفی حلقه طناب و 5-6 کوئیک و تسمه ای برایم باقی مانده است) را برای برنامه های کوه و سنگ احیا کرده ام.

 

 

غرض از این شرح حال نوشتن برای اندک مخاطبین وبلاگ که هنوز به نگاه های سرسری به حجم بالای مطالب تلگرامی و فیس‌بوکی عادت نکرده اند کما فی السابق خواندن از روی حسن نیت و داشتن دقت نظر در وارسی کلمات و جملات را به کار می‌برند هم عرض ارادت و فشردن دستشان است هم جلب توجه ایشان به این نکته که ابزار و امکانات همیشه ابزار و امکانات هستند و همواره انگیزه و تلاش درونی اثر مهمتر و تعیین کنندگی بیشتری دارد