A pure formality

هفته گذشته جلسه ای از طرف چندی از فعالان گردشگری طبیعت در حضور نمایندگانی از نیروی انتظامی و سازمان گردشگری برگزار شد، موضوع جلسه «ساماندهی تورهای غیررسمی‌ای بود که بدون رعایت هیچ چارچوب و قاعده‌ای اقدام به برگزاری برنامه های گردشگری در طبیعت به شکل غیرحرفه‌ای می‌کنند، باعث تخریب طبیعت می‎شوند و بعضا آسیب‌های جسمی و جانی برای سرکت کنندگان پدید می‌آورند.

از من هم خواسته شده بود در جلسه حضور داشته باشم. با اینکه پیش ذهنیت مثبتی در مورد چنین جلساتی ندارم اما از آنجایی که از سوی اشخاص و جمعی دغدغه‌مند برای حضور در این جلسه معرفی شده بودم اندک امیدی به برگزاری هدفمند و مفید آن داشتم. 

اینگونه جلسات به دلیل تفاوت فاحش در انگیزه شرکت‌کنندگان معمولا مثمر ثمر نیستند. یعنی مسئولینی که اغلب به امور آشنا نیستند (که اشکالی هم ندارد و دلیل حضور کارشناسان در جلسات همین است) بدون داشتن انگیزه شخصی صرفا به دلیل موظف‌ بودنشان در  جلسه حضور پیدا می‎کنند. آخرین جلسه این‌چنینی‌ای که شرکت کرده بودم جلسه‌ای درخصوص مشکل تخریب منطقه امند و پشت سمبله بود در حضور معاون ورزشِ اداره کل ورزش و جوانان استان که آنجا معاون محترم اداره ورزش سر و ته قضیه را با پیشنهاد بستن جاده اصلی با بلوک‌های سیمانی بزرگ هم آورد و ما را به خداوند منان سپرد. در جلسه اخیر هم اگر چه بانیان آن مشتاق یافتن راه‌حلی عملی و صحیح بودند اما عنان جلسه به دست آقای محمدیاری از اداره میراث فرهنگی افتاده بود و عمده وقت جلسه به خاطره‎گویی‎های ایشان و قدری نیز به توضیح واضحات گذشت، نهایتا هم آقای مسئول آشکارا فرمود که هدف و تلاشش صرفا یافتن راهکاریست که بتوان در صورت بروز هرگونه حادثه‌ای در این تورها با استناد به ابلاغیه‌ها و صورتجلسات رفع مسئولیت کرد. صحبت‌های ما که خبرهای دسته اولی از بطن ماجرا داشتیم و دانسته‌هایمان صرفا انعکاسی از نامه‌ها و پاراف‌های پشت میزی نبود و می‎توانست به راه‎حلی صحیح و عملی بینجامد هم نادیده گرفته شد.

باری اساس بسیاری از مشکلات جامعه و کشور ما در همین تناقض پیداست، مسئولیت‌ها و تصمیم‌گیری‌ها و مدیریت دست کسانیست که نه دغدغه بهبود اوضاع دارند و نه بعضا تخصص و تعهدش را، از طرفی آنکه در خویش احساس مسئولیت اجتماعی می‌کند و درگیر ریاکاری و تشریفات معمول نشده است بی‌مبالات و ناآشنا به تعاملات! لقب می‌گیرد و با بی‌توجهی به حاشیه رانده می شود.

 

به قدر سعی، از مقصود، هرکس بهره ای دارد
که منزل پیش پای خود بود دامن سواران را

 

نام مطلب از فیلمی ساخته جوفه تورناتوره گرفته شده است.

سبلان امسال زیباتر، تمیز تر و منظم تر از همیشه

 

پس از چند سال بی نظمی و بی مسئولیتی در قبال پناهگاه شمالشرقی سبلان، خبرهای خوبی از وضعیت امسال  منطقه سبلان و به طور اخص این پناهگاه به گوش میرسد.

به نظر می آید تجربه موفق سبلانِ امسال در توقف انعقاد قرارداد با بخش خصوصی و سپردن طبیعت بی پناه قلل معروف به پیمانکارانی که دغدغه ای جز پول و درآمد بیشتر ندارند میتواند الگوی خوبی برای قلل دیگر ایران نیز باشد.

امسال سبلان توسط کوهنوردان بومی و دلسوز منطقه اداره میشود. میزان همکاری و همدلی بین مسئولان و کوهنوردان کم سابقه و دلگرم کننده است.
اگر در سالهای اخیر به جبهه شمالی سبلان رفته بودید امسال هم سری به آنجا بزنید و از نظم و  تمیزی محسوس آن لذت ببرید.

امسال تلاش های خوبی توسط مسئولان پناهگاه شمالشرقی سبلان برای مدیریت سیل جمعیتِ بعضا بی مسئولیت (که بدون هیچ آموزش و کنترلی توسط تورهای متعدد و مختلف به منطقه سرازیر میشوند) ، کنترلِ تولید زباله  و رهاکردن آن در طبیعت و نیز تفکیک پسماندها از مبدا و انتقال آنها به شهر صورت گرفته که جای قدردانی و سپاس دارد.

سبلان زیبا عروس کوه های ایران نیازمند دغدغه مندی و مسئولیت پذیری همه کوهنوردان است.

 

وضعیت دماوند، تیر 97

چند نکته در مورد دماوند امسال برای عزیزانی که قصد این قله زیبا از مسیر جنوبی را دارند:

1-برف بیشتری به نسبت تیرماه هر سال در منطقه است اما دما به شکل محسوسی بالاست.

2-قرارگاه پلور منظم تر از همیشه به سرویس دهی به کوهنوردان می پردازد که جای تقدیر دارد.

3-قاطرچی های گوسفندسرا اتحاد را کنار گذاشته و در بازاری رقابتی به نفع کوهنوردان قیمت ها را پایین آورده اند.

4-زباله در مسیر بارگاه و قله بیداد می کند، خبری از فعالیت های زیست محیطی نیست، NGO ها غایبند و تنها ارگان دولتی این امر یعنی کمیته حفظ محیط زیست فدراسیون حتی با چند بنر فرمالیته اظهار وجود نکرده است. 

5-بازار ایجاد کمپ های متعدد برای ورود گردشگران خارجی به جای تقویت کمپهای موجود هم داغ است. مسئولان همین کمیته محیط زیست فدراسیون به طور شبانه روزی در حال تلاش برای تسخیر پناهگاه قدیمی جنوبی دماوند  برای شرکت های خصوصی خود هستند و همین باعث پایین آمدن حس مسئولیت پذیری کوهنوردان در قبال حفظ محیط زیست و بیش از پیش آشفته شدن وضعیت منطقه شده است.

6-مسئولین بارگاه سوم مهدی و حاتم دوست داشتنی با صبوری مثال زدنی با هر قشری تعامل و به ایشان سرویس دهی می کنند.

7-هر دو رودخانه اول و دوم مسیر گوسفندسرا تا بارگاه بسیار پر آب و چشم نواز است.

 

در قبال دماوند بی مسئولیت نباشیم

پیشتر در مطلبی با عنوان "چاره ای برای دماوند" سه راهکار عملی نوشتم تا اگرچه نتوان حال دماوند را بهتر کرد اما قطعا از بدتر شدن آن جلوگیری می کرد. دماوندی که حالش از یورش  زامبی‎وار کوهنوردان! بالاخص در مسیر جنوبی، پراکندگی گسترده و دور از باور زباله و از بین رفتن پوشش گیاهی بد است.
دو مورد آن شاید بی ربط به بحث این روزهای موضوع "راهبند" در دماوند نیست:

-سادگی صعود و سهل الوصول بودن کسبِ‎ افتخارِ ایستادن روی قله این‎کوه با انتخاب مسیر جنوبی باعث شده تعداد کوهنوردانی که هر ساله به مسیر جنوبی بروند حدود ده برابر مجموع این تعداد برای همه مسیرهای دیگر باشد. برای مرتفع کردن این عدم توازن، تعیین مبلغی بابت پرمیت صعود و حتی حضور در منطقه قطعا موثر و برای دستگاه های مدیریتی سودآور خواهد بود. به نحوی که رقم آن به همین نسبت (ده برابر) برای تشویق به صعودها از مسیرهای دیگر و جلوگیری از صعودهای پرتعداد، بعضا غیر ضروری و دور از صلاحیت از مسیر جنوبی متفاوت باشد.

-لزوم حضور یک راهنمای مجرب محلی در تیم های خارجی از دیگر عوامل کاهش آمار حوادث دماوند و نیز از قِبَل آن امرار معاش کوهنوردانیست که جوانی و منابع خود را صرف یادگیری و آموزش کوهنوردی در دامان همین کوه کرده‎اند.

معتقدم فدراسیون کوهنوردی توانایی برقراری این روال و ملزم کردن کوهنوردان به پرداخت پرمیت (و در نتیجه جلوگیری از تخریب بیشتر دماوند و تهیه امکانات ضروری بیشتر در آن) را دارد.
همانطور که فدراسیون کوهنوردی توانست با جدی گرفتن قانون رعایت پیش‎نیازها برای دریافت مدرک مربیگری، سیل مشتاقان آن را مجبور به ایستادن در صف های طویل و گران‎قیمت دوره های پیش نیاز و بعضا نامربوط نماید شکی نیست که با جدی گرفتن موضوع و پیگیری هایی (همچون موارد مشابه سابق) می تواند دماوند را از کمند راهبندان باج بگیر و غیرمسئول خلاص و صف صدها هزارنفری مشتاق آن را ملزم به پرداخت هزینه بیشتر و رعایت قوانین آن کند.
حقیقت این است که دماوند نیز همچون بقیه کوه‎های هم‎رده خود در جهان نیاز به راهبند دارد اما اینکه این راهبند توسط چه ارگانی و چگونه در سر راه آن قرار بگیرد موضوعیست که نباید به بی‎تفاوتی از کنار آن گذشت.
دماوند را دوست بداریم و در قبال آن احساس مسئولیت کنیم.

 

 

چاره ای برای دماوند

دماوند
کلمه ای که برای ما مفهومی بیش از کپه ای خاک و سنگ و برف در خود دارد.
دماوند برای کوهنوردان، عرصه  چالش و تلاش و برای غیر کوهنوردان سمبل و نماد اقتدار ملی و زیبایی طبیعی سرزمین ایران بوده و هست.

در میان برگهای خاطرات همه کوهنوردان، نقاط عطف و مهمی حول محور این کوه به چشم می خورد از اولین صعودشان به این کوه، تلاشی که به قله نرسیده، اولین صعود زمستانی یا اولین صعود از مسیری فرعی، خاطرات تلخ و شیرین صعود و
همه اینها راز اهمیت دماوند برای ماست.

خبر جانکاه اما اینکه مدتیست حال دماوند عزیزمان خوب نیست، فرسایش بیش از حد  بستر مسیر جنوبی، کمبود و گاه نبود امکانات ضروری در پناهگاه ها و قرارگاه، حجم غیرقابل تصور زباله در سراسر‎ِآن و بالاخره  نبود یک سیستم مدیریتی متمرکز برای این کوه که صرف همین موضوع عامل بروز بسیاری از حوادث دردناک در دامان این کوه دوست داشتنی شده است.

 در مقابل این درد دماوند همه  مسئولند

-نهاد های دولتی و غیر دولتی
-رسانه ها
-ما
همانها که در دردافزایی اش سهیم بوده و بوده ایم.

با نگاهی به :
-تفاوت های مدیریتی دماوند با کوه های مشابه اش در جهان
-در نظر گرفتن عوامل عمده بروز حادثه  در این کوه
- سوداوری هایی که صعودهای پرتعداد ایرانی و خارجی سالهای  اخیر برای عده ای داشته و ضررهای جبران ناپذیری که متوجه طبیعت شده

چند نکته برای (اگرنه بهبود شرایط این کوه که لااقل) جلوگیری از بدتر شدن وضعیت کنونی آن به ذهنم می رسد:

-یکی از عمده ترین عوامل تخریب مسیر جنوبی دماوند صعودهای پرتعداد در فصلهای نامناسب (به لحاظ پوشش گیاهی و استحکام سنگ و خاک آن) است. سادگی صعود و سهل الوصول بودن کسبِ‎افتخار ایستادن روی قله این‎کوه با انتخاب مسیر جنوبی باعث شده تعداد کوهنوردانی که هر ساله به مسیر جنوبی بروند حدود ده برابر مجموع این تعداد برای همه مسیرهای دیگر باشد. برای مرتفع کردن این عدم توازن، تعیین پرمیت صعود و حتی حضور در منطقه قطعا موثر و برای دستگاه های مدیریتی سوداور خواهد بود. به نحوی که رقم آن به همین نسبت (ده برابر) برای تشویق به صعودها از مسیرهای عمدتا زیباتر دیگر و جلوگیری از صعودهای پرتعداد، بعضا غیر ضروری و دور از صلاحیت از مسیر جنوبی متفاوت باشد.

-لزوم حضور یک راهنمای مجرب محلی در تیم های خارجی از دیگر عوامل کاهش آمار حوادث دماوند و نیز از قِبَل آن امرار معاش کوهنوردانیست که جوانی و منابع خود را صرف یادگیری و اموزش کوهنوردی در دامان همین کوه کرده اند.

-تجمیع و تمرکز سیستم های مدیریتی پراکنده در ارگان های مختلف و اغلب موازی کار در نهادی  مختص دماوند (و به نظر من زیر نظر فدراسیون) که بتواند با آزادی عمل و بهره گیری از تجربیات و تخصص کوهنوردان و فعالان حوزه طبیعت در مورد دماوند تصمیم گیری و در همه امور مربوط به آن ورود و بصورت اثر بخش عمل کند. قطعا با وجود یک چنین نهادی می توان امیدوار بود که با صرف هزینه هایی که از محل پرمیت ها و سهم هایی که راهنماها پرداخت می کنند امکانات، تجهیزات و تیم هایی متشکل از کوهنوردان زبده و مفید امدادی ویژه دماوند در مناطق مختلف آن حضور داشته باشند.

دماوند را دوست بداریم و برای بقایش تلاش کنیم.

 

جانپناه موسوم به "پنج هزاری" در یکی از زیباترین مسیرهای دماوند، شمالی

بیراهه...!

 

معتقدم:

اگر هرکسی که از زباله های رها شده در جنگل و دریا و کوه عکس می گیرد و با  یک جمله قصار در اینستاگرامش می گذارد بجای فشردن دکمه شاتر دوربین یکی از آن زباله ها را بر می داشت و به شهر بر می گرداند...

با توجه به حجم این قسم تصاویر در افضای مجازی  قطعا بخش قابل توجهی از این زباله ها از طبیعت پاکسازی می شد.

 

همه جای ایران کویر من است!

 

همه جای ایران کویر من است... اگر آب نباشد!

(شعار شرکت کنندگان در برنامه انجمن کوهنوردان زنجان)

30 آبان 


 

 

مثل هر سال یک روز برای طبیعت

 

آخرین برنامه نیمه اول سال انجمن همانند هر سال به پاکسازی طبیعت اختصاص داشت.

تشکر و خسته نباشید به بچه های زحمت کش انجمن

 

گزارش و تصاویر این برنامه را اینجا ببینید

همه باهم براي طبيعت پاك

هفته گذشته آخرين برنامه شش ماهه نخست انجمن كوهنوردان زنجان كه به پاكسازي طبيعت اختصاص داشت برگزار شد.

در اين برنامه كه با همكاري سازمان حفاظت از محيط زيست، شهرداري، هلال احمر، موسسه خيريه روزبه،  و جمعي از كوهنوردان شهر برگزار شد كوه هاي شمالي زنجان پاكسازي و زباله هاي آن به شهر بازگردانده شد.

در حاشيه اين برنامه مسابقه نقاشي براي طبيعت براي كودكان، غرفه نجوم و آموزش هايي براي جلوگيري از آلودگي نوري،غرفه خيريه و غرفه آموزش هاي زيست محيطي نيز برگزار شد.

در پايان مراسم به جمع آوري كنندگان زباله ها گلدان هاي گل اهدا شد.



پاكسازي غار خرمنه سر به مناسبت روز غارهاي پاك


پاكسازي غار خرمنه سر به مناسبت روز غارهاي پاك با اجراي انجمن كوهنوردان زنجان و با همكاري سازمان محيط زيست و انجمن غار و غارشناسان ايران

گرگ در بند یخچال!

دو روز گذشته را برای سنگنوردی در بندیخچال با تیم انجمن زنجان که برای صعود قله توچال به منطقه رفته بود همراه شدیم.

وقتی عصر جمعه پای دیواره شروین یک بزکوهی دیدم تعجب کردم که چطور با چنین هجومی که انسان به این قسمت از طبیعت آورده این حیوان هنوز دوام آورده است اما وقتی روز بعد یک گرگ را در دره مابین بندیخچال و مسیر منتهی به شیرپلا دیدیم تعجبم کامل شد. (تقریبا در راستای کلاهک آلبرت)


کلیپ کوتاهی را هم توانستم فیلمبرداری کنم که می توانید از اینجا دانلود کنید.


خوشبختانه این حیوان برخلاف آنچه در اذهان عموم است بسیار بی خطر تر از برخی انسان های مخاطره آمیز سیال در شهرهاست و وقتی حضور پررنگ انسان را می بیند از منطقه دور می شود چون می داند با موجودی بسیار گرگ تر از خویش روبروست. شنبه روز غیر تعطیل و یکی از خلوت ترین روزهای منطقه بود که من تابحال دیده بودم شاید همین موضوع باعث ورود او به قلمرو سابقش! که اکنون ما اشغالش کرده ایم شده باشد.

كافه پرندگان

اين كه مي بينيد اسمش كافه پرندگان است..!

ابتكار جالب و قابل تقدير گروه طلوع

اگر به سمبله مي رويد ته كوله تان مشتي گندم هم بريزيد، كافه پرنده ها را رونق دهيد


آدرس دقيق: كوه سمبله، بالاتر از تابلوي يادبود مرحوم زماني (از مسير سمت راست)، كنار مسير سه رول

جمع آوری تسلیحات جنگی از منطقه پرتردد کوهنوردی!

سه سال است که در روز مشخصی از سال مانور نظامی و جنگی در کوه سمبله (درباره اش اینجا بخوانید) که نزدیکترین و پردتردد ترین منطقه کوهنوردی و کوهپیمایی شهر زنجان است اجرا می شود. همین الان اگر به پای این کوه بروید پس از چند ماه بقایای این مانور نظامی را در منطقه خواهید دید. بار اولی که این مانور اجرا و سر و سامان سمبله دوست داشتنی به زیر گلوله و خمپاره  فرستاده شد سعی کردیم با همکاری ارگان های ذیربط اعتراضمان را به گوششان برسانیم که سکوت هیات کوهنوردی زنجان در قبال این فاجعه ما را با جمله "سنه نه"! روبرو کرد و هنوز هر سال به نظاره می نشینیم و درد خود فرو می خوریم.

اینها بقایای گلوله و فشنگیست که گروه طلوع از دامنه این کوه جمع آوری کرده است.


در همین رابطه:

--تجهیزات مورد نیاز برای رفتن به سمبله!!

--سمبله به خاک و خون کشیده شد!

سمبله را نجات دهيم




سالیان سال بود که مردم کوچه و بازار و خیابان شهرمان، به هنگامی که از درد و دود و دیوار و کم و غم به تنگ می‌آمدند به آغوش طبیعت و کوه گاوازنگ و سنبله می‌شتافتند که بسیار دست یافتنی و پا نهادنی بودند.

هر کسی پا، بر روی جا پای قبلی خود یا قبلی‌ها گذاشته، می‌گذشت تا از دور دست‌ها مارپیچ سلامت‌زا، بر روی کوه سنبله بیننده را به سمت و سو و آغوش خود فراخواند.

بعد از آن که سد گاوازنگ را احداث کرده و درختکاری پر تکرار مردمی سالیانه را به جریان انداختند، سیل عظیم شهروندان به سوی کوه سنبله فزونی یافت و ماهیگیری و قایقرانی نیز بر جذبه و آیندگان منطقه می‌افزود که به ناگاه با جرثقیل، اتاقکی را در مبدا مسیر کوهپیمایی و جاده آسفالته‌ سد گذاشته، بخشی از مسیر را سد کردند و به مرور ایام به حواشی آن پرداختند؛ هیچ کس نفهمید و نشنید که، که چه می‌کند و برای چه؟ تا اینکه شن‌ریزی ابتدای مسیر کوهپیمایی با چمن‌کاری و اسب و درشکه و سگ و ... تکمیل‌تر و عرصه‌ راهپیمایی تنگ‌تر شد طوری که به هیئت کوهنوردی گزارش داده، اعتراض نمودیم تا نگذارند سرگردنه و راه عمومی مردم که حق‌الناس می‌باشد بسته شود و در کنار سد گاوازنگ سدی بر مسیر همیشگی راهپیمایی شهروندان ایجاد شود. که فرمودند نه چنین چیزی از محالات بوده و عالم و آدم می‌دانند که این مسیر، مسیر کوهپیمایی عموم شهروندان زنجانی است و حتما معبری در این میان برای مردم تعیین و تعریف خواهند کرد که چنین نکردند و با کمال تعجب یکی دو هفته‌ای می‌شود که در دیوار مانند آهنی که در جلوی راه نصب کرده و خروجی دیگرش را هم با خاک‌ریزی، مسدود کرده‌اند! و مردم را از مسیر عادی کوهپیمایی و عادت شده‌شان به بیراهه یا جاده‌ ماشین رو هدایت می‌کنند تا به کوه سنبله برسند و شاید هم اصلا نرسند. چرا که سرعت ماشین‌ها زیاد است و تعدادشان زیادتر و راه هم راه آن‌ها!

چه کسی مسئول است و که، کی پاسخ خواهد گفت که با نام سپردن کارها به بخش خصوصی یا عملی نمودن اصل 46 یا در آمدزایی! چه زیانی را به روح و روان و جسم شهروندان وارد می‌سازد. چرا کسی از طریق صدا و سیما یا مطبوعات محلی به مردم اطلاع‌رسانی و گزارش دهی همه فهم نمی‌کند که، چه طرح و پروژه‌ای با چه دلایل و اهدافی را در مسیر کوهپیمایی و گرداگرد سد گاوازنگ دارد پیاده می‌کند و به مرور بر سر قسمت‌های باقیمانده‌ کوه گاوزانگ و کوه سنبله و سد چه خواهد آمد.

آیا باید به دنیای مجازی پناه برد و به وصف العیش، نصف العیش، قانع شد و مثل برخی از کارکنان ادارات که در منزل به دور کاری مشغولند در خانه نشست، و دور کوهنوردی کرد و به کشیدن نقاشی چند هشت پیوسته با چند تا کلاغ اکتفا کرد یا منتظر پاسخ منطقی یا اصلاح اصولی رفتار اداره‌کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان و سازمان همیاری شهرداری‌ها بود و به قهرمانان هیمالیا نورد استان و کوهنوردان محترم شهروندان گرامی ( که ما بین‌شان از مسئولان نیز بسیار است) گفت که هنوز شتاب نکنید و طومار جمع و امضا نکنید و جلوی نرده‌ها، نرده‌ انسانی نسازید که مشکل سهوی و موقتی بوده است و رفع خواهد شد!

خليل ببري


پي نوشت:

لازم به توضيح است كوه سمبله (سنبله)، محبوب ترين، پرترددترين، در دسترس ترين و البته مظلوم ترين مكان هاي كوهپيمايي مردم زنجان است. هر هفته هزاران كوهنورد و طبيعت گرد و كوهپيما به آغوش هميشه باز اين كوه دوست داشتني مي روند و از طبيعت زيباي آن لذت مي برند. ما انسان ها اما هميشه به جاي قدرداني و قدردهي به مادر طبيعت در صدد تخريب آن برآمده ايم. همين كوه سمبله هرسال در چند روز مشخص محل رزمايش جنگي مي شود و سينه اش از گلوله و خمپاره گلگون مي شود. اين روز ها هم شاهد تجاري شدن محوطه ورودي آن هستيم به طوري كه مسير هميشگي تردد كوهنوردان با زنجير و نرده بسته و به يك منطقه تجاري تبديل شده است به طوري كه كوهنوردان مجبور هستند براي رسيدن به پاي اين كوه كمي ديواره نوردي! دره نوردي و بي شك در زمستان به صعود آبشار يخي هم بپردازند.!ا

از هيات كوهنوردي هم به خاطر همكاري هميشگي اش! در امر حمايت از محيط زيست و زدن دست رد به سينه فعالان نجات سمبله تشكر مي كنيم! اين حركت شاخص هيات زنجان هم در ادامه فعاليت هاي قبليش بود زماني كه تلاش كرديم نيم خطي از زبان ايشان در دفاع از سمبله اي كه زير رگبار مسلسل و بمب بود بشنويم و كما في السابق در حسرت آن بمرديم.ا


-در مورد سمبله اينجا بخوانيد



تشنه است... نجاتش دهيد

درياچه من تشنه است...نجاتش دهيد

آنچه زیر پا مانده شرافت توست!

كاش اسمم درياچه هميشه فارس بود.....!!
كاش اينجا در محروميت نبودم.....در اين گوشه نقشه كه الان آنجا هم ديگر نيستم...
كاش ابو موسي داشتم وتنب كوچك و تنب بزرگ, پارك ملي به چه دردم ميخورد
کاش یکی از شیوخ اعراب روی اسمم مانور میداد تا یک شبه 60 هزار به صفحش میرفتن و باعث عقب نشینی اش میشدند .
کاش کل فیسبوک که بسیج شده بود برای اسم خلیج فارس وضعیت بحرانی مرا هم درک میکرد که چند صباحی از نابودی ام نمانده...

آنچه که زیر پا مانده دریاچه اورمیه نیست،
..شرافت توست
...بی تفاوت نباش

زنگ خطر نابودی منابع طبیعی در تكاب به صدا درآمده است

  فعالیت معدن كاران و شركت های معدنی در تكاب، چند سال اخیر به حدی افزایش داشته كه در هفته منابع طبیعی و درختكاری، زنگ خطر نابودی منابع طبیعی در این شهرستان به صدا درآمده است.

به گزارش فاش آنلاین به نقل از ایرنا، بهره برداران معادن سنگ های ساختمانی و تزئینی، شن و ماسه و خاك بدون توجه به شرایط طبیعی و اكوسیستم منطقه به فعالیت گسترده خود و بهره برداری بیش از حد و بی رویه از معادن ادامه می دهند و همین عامل تخریب گسترده منابع طبیعی و طبیعت بكر تكاب را به دنبال دارد.

در بسیاری مناطق كه از اهمیت فوق العاده طبیعی و زیست محیطی برخوردار بوده و حتی قابلیت گردشگری دارند، این عامل لطمات جبران ناپذیری بر جای گذاشته است.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA

یكی از فعالان محیط زیست و دوستداران طبیعت با اشاره به افزایش سطح تخریب گسترده منابع طبیعی تكاب توسط بهره برداران معادن گفت: مسموم شدن آب‌های سطحی و زیرزمینی، از بین رفتن اكوسیستم طبیعی منطقه، تخریب مراتع و مزارع، تهدید جدی چشمه سار‌ها و آب‌های زیرزمینی، از بین رفتن شرایط زیست محیطی برای ساكنان منطقه، به خطر افتادن زندگی جانوری و گیاهی به ویژه گیاهان دارویی و صدها مورد دیگر كه بر بخش كشاورزی و دامپروری منطقه اثرات منفی گذاشته، از پیامد‌های فعالیت بی حد این معادن به شمار می رود.

'مهدی آقاخانی' افزود: با وجود آنكه مجموعه‌های تاریخی و چشم انداز‌های زیبا، بخش قابل توجهی از پتانسیل های عظیم و حیاتی در توسعه تكاب بوده اما اكنون به فراموشی سپرده شده و این شهرستان تنها با مظاهر ویرانی و آلودگی ناشی از فعالیت معادن طلا و سنگ شناخته می شود.

وی با اعتقاد به اینكه فعالیت معادن در بهبود وضعیت معیشتی مردم كوچكترین نقشی نداشته، تاكید كرد: فعالیت شركت های معدنی با وجود تخریب مزارع و مراتع و امكانات زیست محیطی منطقه به بهانه استخراج معادن، شاید برای مدت كوتاهی در امر اشتغالزایی موثر واقع شود، اما پتانسیل های دامداری، كشاورزی، گردشگری و منابع غنی طبیعی تكاب را در دراز مدت می تواند به ویرانه تبدیل كند.

وی ادامه داد: تكاب با داشتن آب و هوای كوهستانی و صد‌ها چشمه آب قابل شرب و مراتع متراكم و فراوان می‌تواند علاوه بر ایجاد اشتغال و شكوفایی منطقه، در توسعه صادرات دامی و كشاورزی نقش ارزنده‌ای داتشه باشد.

رییس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری تكاب نیز گفت: بهره برداری غیر اصولی از معادن عامل اصلی تخریب گسترده منابع طبیعی به شمار می رود و در صورتی كه بهره برداران مقررات و اصول اصلی بهره برداری را رعایت كنند سطح تخریب منابع طبیعی و ملی بسیار كاهش پیدا می كند.

'علی زمانی'، با اشاره به بی توجهی معدن كاران به هشدار نهادهای ذیربط برای جلوگیری از بهره برداری بیش از حد معادن سنگ تاكید كرد: معدن كاران باید در محدوده 'سینه كاری' كه دارای مجوز بهره برداری است فعالیت كنند.

وی بر برخورد جدی با آن دسته از شركت های معدنی كه خارج از محدوده سینه كار، بهره برداری كنند هشدار داد و گفت: این شركت ها باید برای افزایش سطح بهره برداری از معادن و دریافت مجوز سینه كار جدید به ادارات منابع طبیعی و صنایع و معادن مراجعه كنند، در غیر اینصورت به دلیل بهره برداری بیش از اندازه و تخریب منابع طبیعی فعالیت آنان غیر قانونی خواهد بود.

وی اظهار داشت: تكاب یكی از مناطق مهم آذربایجان غربی به لحاظ برخورداری از استعدادهای معدنی بوده كه نحوه بهره برداری از آنها نیازمند توجه جدی به سلامت منابع طبیعی و حفظ ذخایر معدنی، گیاهی و جنگلی است.

زمانی با اشاره به فعالیت گسترده معدنی در 55 نقطه از توابع تكاب در زمان حاضر افزود: امسال بیش از 300 مورد درخواست بهره برداری از معادن به اداره منابع طبیعی ارسال شد.

یك شهروند تكابی هم گفت: فعالیت بی رویه برای بهره برداری از معادن چهره این منطقه تاریخی و توریستی را به معادن سنگ‌های تزیینی روباز مبدل كرده كه علاوه بر تخریب محیط زیست و اكوسیستم طبیعی منطقه و چشم انداز‌های طبیعی، حیات ساكنان آن را هم با چالش خطرناك مواجه ساخته است.

'محمد سعید محبیان' خاطرنشان كرد: انفجار‌های مهیب، غرش بولدوزر و لودر و چكش‌های ضربه زن، سلب آسایش و امنیت روحی و روانی همراه با آلودگی صوتی و گرد و خاك متصاعد شده از تخریب و ایجاد آلودگی‌های حاد تنفسی، ناشی از فعالیت معادن، زندگی اهالی روستاهای منطقه با بیش از سه هزار نفر سكنه را با خطر جدی مواجه كرده است.

وی تصریح كرد: مواد حاصل از برش سنگ‌های معدنی حاوی مقدار زیادی نمك و آهك است كه با بارش برف و باران وارد چرخه آب می‌شود كه نتیجه آن بالارفتن آهك و نمك و دیگر مواد معدنی مضر در آب و در طولانی مدت موجب شور شدن و غیر قابل شرب شدن آب چشمه سار‌ها خواهد شد.

روزانه بیش از 50 دستگاه كامیون افزون بر سه هزار تن سنگ استخراج شده از معادن تكاب را به مقصد شهرهای صنعتی بار گیری می كنند.

یكی از روستاییان با ابراز تاسف از بی توجهی معدن كاران به طبیعت تكاب گفت: تكاب با داشتن مجموعه تاریخی 'تخت سلیمان' به عنوان چهارمین اثر تاریخی ثبت شده در فهرست یونسكو، غار 'كرفتو'، 'چملی گل'، منطقه معروف به چهارباغ در 'یلقون آغاج'، زندان 'برنجه' و 'دژساری قورخان' یكی از مناطق توریستی كشور بوده و به لحاظ داشتن چشم انداز‌های طبیعی فراوان، یكی از مناطق مستعد برای سرمایه گذاری‌های گردشگران به حساب می آید.

'عبدالله عباسی' افزود: وجود صد‌ها چشمه آب شیرین قابل شرب و مراتع متراكم می تواند برای تامین نیاز‌های دامی و كشاورزی كشور، توسعه دامپروری و كشاورزی مكانیزه و اشتغالزایی، نقش حیاتی ایفا كند.

وی اضافه كرد: این منطقه از چنان طبیعت بكر و متعددی برای رویش انواع بسیار كمیاب گل و گیاه برخوردار بوده كه نتیجه آن توسعه زنبورداری و اشتغالزایی برای جوانان شده است.

عباسی خاطرنشان كرد: سالانه بیش از 150تن عسل در این منطقه تولید شده و این میزان در صورت مساعد بودن شرایط جوی، به بیش از 300 تن در سال افزایش می یابد.

منطقه تاریخی 'طویله داغی' محصور به روستا‌های بخش تخت سلیمان، روستاهای 'احمدآباد'، 'قره بلاغ'، 'بابانظر'، 'فاقلو' و 'بقعه ایوب انصار' در 'دورباش'، قله‌های' ازناو'، 'قره‌خان' و 'سنگر عابد‌خان' واقع در روستای 'یولقون آغاج' كه زیستگاه خرس قهوه‌ای، گرگ‌ها و مار‌‌های زنده‌زای زرد، كه نسل آن‌ها در حال انقراض بوده و منطقه موسوم به 'قیرخ بولاغ' كه آب روستای یلقون آغاج از آنجا تامین می‌شود از مهمترین مناطق تخریب شده تكاب توسط شركت های معدنی است.

منطقه زیارتی 'ساربابای مقدس' در روستای 'اغولبیك' و تمام قله های رشته كوه‌‌های روستاهای 'چهارطاق'، 'چیچكلو'، 'ساری‌جالو'، 'بدرلو'، 'همپا' (باخاچاق) و 'قوشخانه' (‌داشلی گوزه) كه زیستگاه گونه‌های نادر جانورینظیر انواع كبك، قوچ وحشی و گربه وحشی و خرس در معرض تخریب جدی قرار دارند.

بخش های اعظمی از قلل مختلف روستای' قینرجه' به ویژه منطقه جهانی و تاریخی 'بلقیس' تا روستای 'امیرآباد'، 'قراول خانه'، 'بابانظر'، 'تخت سلیمان' كه علاوه بر تاریخی بودن در فصول مختلف سال هزاران كوهنورد و توریست به این منطقه مسافرت می‌كنند نیز دچار لطمات جبران ناپذیری از ناحیه معدن كاران شده است.

لازم است با صادر نكردن مجوز بهره برداری و استخراج معادن و نظارت بر ده‌ها معدنی كه در زمان حاضر بدون هیچ گونه محدودیتی در حال نابودی منطقه بوده و مشخص كردن محدوده مورد استفاده آنان، گام های موثرتری برای حفظ منابع طبیعی تكاب برداشت.


سعيد محبي از كوهنوردان و دلسوزان طبيعت شهرستان تكاب (يا همان تكان تپه) اين مطلب را ارسال كرده اند.


به یاد دریاچه

خبر وئرین ائللره، آدی دوشسون دیللره......اورمو گولو گوز تیکیب، مدد وئرن اللره

همه را با خبر کنید تا نامش ورد زبان ها شود تا همه بدانند که دریاچه ارومیه به دستان یاری رسان چشم دوخته است

امشب دریاچه را بوسیدم

امشب دریاچه را بوسیدم، وقتی که از ساحل جدا می شد

لبانش شور بود، چون اشک هایم


نگاه مضطرب دریاچه به ماست، فراموشش نکنیم

دریاچه زیبای دیروز

دریاچه زیبای دیروز و تنها نقشی به یادگار برای فردا


از محیط بانی که در آستانه اعدام است حمایت کنید

اسد تقی زاده محیط بانی است که در حادثه درگیری با شکارچیان غیرقانونی برای دفاع از طبیعت و جان خود دست به اسلحه برده در شرف اعدام قرار گرفته است. دوستداران محیط زیست نامه ای را به رئیس قوه قضائیه نوشته اند با امضای این نامه برای نجات جان این محیط بان گامی بردارید.

متن کامل نامه

نگذاریم هویت مان نابود شود


روز طبیعت پاک در زنجان

دیروز برنامه طبیعت پاک توسط انجمن کوهنوردان زنجان در کوه های شمالی شهر برگزار و طی آن بیش از 100 کیلو زباله توسط کوهنوردان و طبیعت دوستان زنجانی از دامن طبیعت جدا شد.

در این برنامه که با همکاری چشمگیر و قابل تحسین مردم عادی و غیر کوهنورد همراه بود دره امند و مسیر سمبله پاکسازی شد.

گزارش تصویری این برنامه را در سایت انجمن کوهنوردان زنجان به آدرس زیر مشاهده کنید.

http://zanjanalpineclub.ir


دریاچه ارومیه را فراموش نکنید!

دریاچه ارومیه در حال احتضار است...فراموشش نکنید!

شما را به خدا کاری بکنید!

چه نشسته اید؟

مگر به صدای جیرجیری بر نمی خیزید و طومار ها نمی نویسید؟

چه شده که در مرگ دریاچه مان سکوت کرده اید؟

مگر در تغییر نام یک خلیج، سمینارها نمایشگاه ها و جمع آوری امضا به راه نینداختید؟ حال شما را چه می شود که جان دادن این دریاچه را به نظاره نشسته اید؟

این معنی برادری است؟ این معنی هم وطنی است؟ این معنی همان جمله معروفتان است که ما همه برادریم و هم وطن؟ دریغ از کلمه ای که برایش نوشته باشید...

و باز می گویم کاش نام این دریاچه هم فارس بود! آن وقت برایش می نوشتید...آن وقت خشک نمی شد!



این مطلب از رامیار را نیز بخوانید:

دریاچه ی ارومیه بخشی از میراث طبیعی ایران زمین است که جایگاه ویژه ای در اکوسیستم منطقه بر عهده دارد منطقه ای که مربوط به اذربایجان است . اذربایجانی که هر زمان داد اعتراض بر اورد انگ جدایی طلبی و انگ پان ترکیسم بودن خورد . قصه قدیمی که در بلوچستان ، خوزستان ، کردستان نیز به گونه هایی دیگر شاهدش بوده ایم .

قرن قرن محیط زیست و فناوری است و مذهب آیندگان محیط زیست خواهد بود مذهبی نوپا اما مقدس مقدس تر از هرمذهب دیگری ...

روزگار عجیبی است اذربایجان برای مرگ دریاچه اش در سوگ نشسته است و جامعه ی  روشنفکر ایرانی در فکرهمبستگی است و از سوی دیگر هر داد اعتراضی را حمل بر افراطی گری قومی می پندارد .

باید عمیقا به حال این جامعه ی مرده تاسف خورد جامعه ای که فقط نوک بینی خود را میبیند . بی اغراق بگویم هرحرکت و همبستگی مدنی در ایران بدون اذربایجان محقق نخواهد شد . بیایید با اذربایجان یکصدا شویم و این افیون بدبینی را معدوم کنیم.

در این بین پارسها به عنوان مرکزیت ایران و پایتخت نشین و حکومت بدست با انهمه امکان رسانه ای و خبری این خبر را بایکوت کرده اند . که نه نشان از اگاهی و روشنفکریشان است بلکه نشان از دیدگاه تیره ، بدبین و نا اگاهی مفرط است . دست ندادن با اقوام ایرانی به معنی نابودی تمامی مطالبات ملی است .

دریاچه ی ارومیه می تواند باعث یک اشتی ملی باشد که همه ی مردمان این سرزمین برای وجود هم لبخند بزنند. بدانید تنها یک گروه خاص از این تفرقه سود میبرند که هیچگاه برای منافع ملی این سرزمین نکوشیده اند .

برادر ترکم در سوگ دریاچه ات خواهیم نشست و تحولات ایران را از دور به نظاره می نشینیم تا ایران روشنفکر بماند بی شمای تجزیه طلب !


چه بد همه پشتت را خالی کرده اند...!

در راه بازگشت از علم چال به سمت سرچال مادامی که به فکر تنظیم گزارش برنامه بودم که به محض رسیدن به خانه روی وبلاگ بگذارم با گوشی روشن به دنبال آنتنی که معمولا حوالی پناهگاه سرچال به گوشی ها می رسد نیز بودم که با اولین رشته های آن اولین اسمس تو راهی به گوشی ام آمد...

اولین خبر از دنیای خارج از منطقه پس از 5 روز به دستم رسید... خبری که می توانست در مورد بازگشت حسین باشد، از خانه باشد یا شاید هم از هر موضوع مهم دیگری


متن اسمس این بود:

نگذاریم آزربایجان کویر شود!

مجلس فوریت طرح آب رسانی به دریاچه ارومیه را رد کرد!


رد کرد؟! چرا آخه؟ گزارش و عکس و شیرینی صعود، به کل فراموشم شد. آه ای دریاچه زیبای من! چه بد همه پیشتت را خالی کرده اند...

زنجیره وندالیسم تخریب طبیعت اینبار با یک گروه رسمی- آذرجوان تبریز

دو هفته پیش که با دوستان برای کار روی مسیرهای دیواره گلجوک رفته بودیم. موضوعی توجه من رو به خودش جلب کرد.

در ابتدای یکی از مسیرها کلمه " مسیر آذرجوان" با فلشی رو به بالا تراشیده شده بود.

از آنجا که بروز چنین حرکاتی در زنجان بسیار نادر است و شما در همه مناطق کوهنوردی و کوه های زنجان شاید بیش از یکی دو مورد سنگ نویسی (که آنها هم توسط محلی ها یا گروه ها غیر کوهنورد اتفاق افتاده) نمی بینید دیدن این مورد آن هم در این منطقه که فقط کوهنوردان فنی و سنگنوردان با لول خاصی به انجا می آیند بسیار شگفت زده ام کرد.

پس از تحقیق در مورد این مسیر کاشف به عمل آمد که نام این مسیر "90 " می باشد و در سال  82 توسط دو نفر از سنگنوردان زنجانی به نام " فرشاد اسماعیل زاده" و "امین موذنی" در دوطول و یک کارگاه میان دو طول بازگشایی شده است. این حکاکی زیبا در پای این مسیر به احتمال قریب به یقین در چند ماه گذشته و توسط اشخاص مجهولی صورت گرفته است.

بدون هیچگونه توضیح و پیش قضاوتی از دوستان و همنوردانمان در گروه آذرجوان تبریز خواهش می کنم توضیح مناسب و درخوری برای کوهنوردان و طبیعت دوستان زنجانی ارائه کنند.

و در پایان امیدواریم وندالیسم تخریب طبیعت آن هم بدین گونه تاسف بار توسط خود کوهنوردان و سنگنوردان هرچه سریعتر متوقف شود و مصداق " هرچه بگنند نمکش می زنند..." نباشیم.

عکس های مربوط :


این نتیجه درختکاریست؟!

از ده پانزده روز پیش در و دیوار شهر را که نگاه می کردید پر بود از بنر های بزرگی که ... بهتر است خودتان ببینید


همانطور که می بینید در این بنر تبلیغاتی تصویر زیبایی از گیرده داغ که هر بیننده ای را شاد می کند وجود دارد.

ولی واقعیت گیرده داغ چیز دیگریست. اگر این روزها گیرده داغ را دیده باشید یک اتوبان دوبانده بزرگ دل آن را شکافته است.خودتان ببینید:


آقای ببری رییس محترم کمیته محیط زیست هیات کوهنوردی!

هرچند یادشان رفته قبل از محیط زیست یک کلمه "حمایت" هم اضافه کنند و نام کمیته بی معنی جلوه نکند ولی یادمان هست چه زیبا در حمایت از گاوازنگ قلم فرسایی کردید و گفتید "ما تنها یک گاوازنگ داریم" ولی سوال من این است مگر گیرده داغ را بیش از یکی داریم؟ که خبری از شما و دیگر مسئولان هیات برای دفاع از آن نیست؟ نکند شما هم مثل دیگران سرتان جای دیگر گرم است و مجالی برای اینجور کارها ندارید؟ یا شاید شما نیز چون دیگران خود را متولی دفاع از کوه هایمان نمی دانید؟

جناب ببری عزیز کجایید که ببینید همین یک گیرده داغ مان را به چه روزی انداخته اند و برای ماستمالی کردنش چه عکس های زیبا و خیالی ای از آن چاپ کرده اند.

کجایید که ببینید یکی آن را "چله خانه" می نامد و یکی "زنجانکوه"! نام چله خانه را هرچند برای کوهی دیگر ولی لااقل قبلا شنیده بودیم این نام جدیدالورود "زنجانکوه"! معلوم نیست از کجا سر برآورده است.؟

روستای تاریخی و زیبای چیلاندار

تصاویری ببینید از روستای تاریخی ، زیبا و در دست تخریب چیلاندار

در مورد این روستا و اهمیت تاریخی اش خواهم نوشت. از اینکه چه کسانی و چرا کمر به تخریبش بسته اند . بیشتر از سکوتی که نباید بکنیم خواهم گفت.

عکس ها از خانه آفتاب

بزرگداشت روز كوهنورد

ديروز جمعه به همت هيات كوهنوردي زنجان و برخي ادارت استان براي دومين سال مراسم روز كوهنورد در آلاچيق هاي ائل داغي برگزار شد.

اين مراسم كه با محوريت پاكسازي طبيعت انجام شد كوهنوردان و مردم شركت كننده پس از صعود گاوازنگ و پاكسازي مسير خود با تحويل زباله هاي جمع آوري شده گلدان هاي گل و جوايز ديگري دريافت كردند.

به نوبه خودم از شركت برق منطقه اي زنجان و استاد عزيزم آقاي سعيد زباني به دليل حمايت بي شائبه ايشان از اين گونه مراسم ها تشكر مي كنم.

عكس هاي اين مراسم را در ادامه مطلب ببينيد

ادامه نوشته

نگذاريد درياچه اروميه بميرد...كه اگر بميرد...

هیچ چیزی به اندازه طبیعت به ما انرژی نمی دهد

براي اينكه به موضوع اين مقاله پي ببريد بهتر است دو پست قبل را نيز بخوانيد .

مطلب زيباييست به قلم افسانه قيداري از دوستداران و فعالان حمايت از طبيعت كه براي من ارسال كرده اند. شما را به خواندن اين مطلب زيبا دعوت مي كنم.


هیچ چیزی به اندازه طبیعت به ما انرژی نمی دهد

باید در جمعی صحبت کنیم که دغدغه طبیعت و محیط زیست را دارند. طبیعت نشانه و جلوه خداوند و محملی برای شناخت اوست و محیط زیست زیبا و پاک بستری است که می توان در آن خدایی زیست. اما چرا امروز شاهد دوری انسان ها و جوامع از طبیعت و محیط زیست هستیم؟

طبیعت تصویر خداست؛ با خرد و عشق از آن محافظت کنیم

طبیعت هم به همین وضع دچار شد. انسان را به زغم خویش برای اینکه گرامی بدارند بر صدر نشاندند. خرد یا رشنالیته به جای همه عواطف و احساسات نشست و آدم ها معیار سنجش حق و باطل شدند. انسان به این گونه خدا را به مرخصی فرستاد و از زمانی که خدا به مرخصی رفت و انسان جای او را گرفت، از زمانی که انسان ها به جای دوستی، تعمق، یافتن و اندیشه کردن در طبیعت آماده شدند تا طبیعت را بشکافند، دیگر طبیعت نالان و تاراج شد...

ادامه نوشته

تجهیزات مورد نیاز برای رفتن به سنبله

در صورتی که قصد صعود به کوه سنبله را دارید بردن تجهیزات زیر اجباریست

وصیت نامه

برگه تردد جهت ورود به منطقه جنگی

لباس ضد مین

تجهیزات خنثی سازی خمپارهای عمل نکرده

بیل جهت پر کردن و عبور از شکافهای ایجاد شده توسط انفجار

کلاه خود

نارنجک برای دفاع به میزان نیاز

در صورت موفقیت دیدن قله به ما هم اطلاع دهید 



با تشکر جانباز 90 درصد سنبله

منبع : عهد تا اورست

سمبله به خاك و خون كشيده شد

چند شبي است كه به بهانه هفته دفاع مقدس و بازنمايي يك عمليات جنگي مانوري نظامي در سد گاوازنگ زنجان و در پاي كوه سمبله برگزار مي شود و با انواع خمپاره و مسلسل و آرپيجي سمبله، اين كوه دوست داشتني كوهنوردان زنجان كه هر روز آغوش گرمش به روي كوهنوردان و طبيعت دوستان باز است به خاك و خون كشيده مي شود.

آنچه در اين بين بر ناراحتي مي افزايد و خواب را از چشم مي گيرد سكوت عجيب كوهنوردان و مسئولان كوهنوردي زنجان در مقابل اين تخريب فاجعه آميز طبيعت است. در مدت اين چهار شبي كه سيل تخريب هاي بي مهاباي سمبله جريان دارد هيچ حركت اعتراض آميزي از سوي هيچ كس جز عده ي معدودي طبيعت دوست ديده نشده كه جواب آن هم "به تو مربوط نيست" و "مگر كوه مال توست" بوده است.

از آنجايي كه در چنين موادي بازوي تبليغاتي و صداي سخنگوي مسئولان كوهنوردي شهر خاموش بوده است و اميدي بدان نيست از كوهنوردان و طبيعت دوستان زنجاني انتظار مي رود در حركتي خودجوش امشب يعني چهارشنبه به دامنه هاي كوه سمبله برويم و در مقابل اين حركت ناجوانمردانه و در حمايت از اين كوه دوست داشتني مان و درختچه هاي نوپا و جوانش كه بي شك همه به آن مديونيم اعتراض كنيم.

sumbula

سمبله ديگر به اين زيبايي نيست

پوستر زيباي ديگري در حمايت از درياچه اروميه


ما را صدا مي زند صدايش را مي شنوي؟ مي گويد

تشنه ام

حلقه اتحاد دوستی در قله دماوند و دعا برای سلامتی اش

بیش از ۲۰۰ کوهنورد زنجانی پس از صعود از ۸ جبهه به دماوند روی قله با تشکیل حلقه اتحاد و دوستی برای سلامتی دماوند دعا کردند.

در این صعود که از طرف هیات کوهنوردی زنجان برنامه ریزی شده بود کوهنوردان به جهت جلوگیری از فرسایش مسیرها در ۸ جبهه تقسیم شدند. و پس از صعود موفقيت آميز هر ۸ جبهه صدها كيلو زباله را از دامان دماوند جدا كرده و به شهر بازگرداندند.

حلقه دوستي و اتحاد زنجاني براي سلامتي دماوند در بلنداي آن

براي بزرگنمايي كليك كنيد.


گزارش و عكس هاي برنامه را در ادامه مطلب ببينيد

ادامه نوشته

صعود 8 جبهه به دماوند

پوستر زیبای حمایت از دریاچه ارومیه

باور کنید دریاچه ارومیه داره خشک میشه...

 

ترجمه نوشته پوستر :

سیاه چشم... اشک هایت را پاک نکن

همه باهم خاموش!!

امروز ۷ فروردين و ۲۷ مارس است. براي چهارمين سال پياپي جهانيان در اعتراض به روند گرم شدن زمين در ساعت ۲۰:۳۰ به مدت ۶۰ دقيقه همه چراغها و دستگاه هاي برقي خود را خاموش خواهند كرد.

پس همه باهم خاموش...

دریاچه ارومیه ا( اورمو گولو - Urumu Gölü )ا 800 سال بعد

دریاچه ارومیه ... 800 سال بعد

 اورمو گولو

کاوشگران و کارشناسان باستان شناسی فصل جدیدی از کاوش را در شوره زارهای ارومیه آغاز نموده اند.
گفتنی است که سر گروه تیم کاوش هدف از انجام کاوش های جدید را تلاش برای اثبات یا رد مدعای برخی از دانشمندان، که اعتقاد دارند در دوره ایی از زندگی بشر این منطقه دریاچه بوده است بیان داشته و ادامه داده است که نظریه ها در این باره متفاوت است گروهی این مکان را دریاچه دانسته اند گروهی رودخانه و گروهی دیگر اعتقاد دارند که این مکان زباله دانی شهرداری آن زمان شهر بوده .

در پی کاوشهای قبلی کارشناسان بقایای یک باند پلی را کشف کرده اند که حاوی لوحی ارزشمند بوده که به زبان پیشینیان بر روی آن حک شده است که : « مردم عزیز ارومیه امسال نوروز را با گذر از این پل سپری خواهند کرد » .
کارشناسان با آزمایشهای ایزوتوپی قدمت این کتیبه را به سال 1386 تخمین می زند و متاسفانه به جهت آسیبهای محیطی نام گوینده این سخن از بین رفته است.

هنوز دانشمندان جهانی پاسخی برای یک بانده بودن این پل نیافته اند عده ایی اعتقاد بر آن دارند که این پل بر اثر گذر زمان تخریب شده و اکنون تنها یک باند، آن هم نیمه کاره به جا مانده و گروهی دیگر این موضوع را در ارتباط با سبک معماری آن زمانیان دانسته و تاسیسات جانبی را به منظور توسعه احتمالی پل می دانند .

    گفته می شود یکی از دلایل عمده رد فرضیه دریا بودن این منطقه در سالهای دور وجود همین پل است چرا که بسیاری از دانشمندان معتقد هستند که انسانهای آن دوره به خوبی واقف بودند که وجود چنین سازه ایی منجر به آلودگی های محیط زیستی فوق العاده ایی می شده است لذا تصور اینکه با وجود دریاچه بودن این منطقه در آن زمان دست به احداث چنین پلی زده اند، معقول به نظر نمی آید و یا حکایت از کمینه علم آن زمانیان از محیط زیست دارد که با نوشته های مستند همخوانی ندارد .
برعکس یافتن مقادیر عظیمی بطری پلاستیکی که به گفته کارشناسان در گذشته از آنها برای حمل نوعی نوشیدنی گاز دار که آن زمانیان به آن نوشابه می گفتند و همین اواخر در کاوشهای جدید باستان شناسان در محله کوکاکولا در غرب تهران بقایای کارخانه آن را یافت کرده اند ، این نظریه را قوت می بخشد که در گذشته از این محل برای دفن زباله های پلاستیکی  استفاده می کردند. 

    یافتن تعداد بسیار زیادی دمپایی ، لنگه کفش ، عینک شنا ، مایو و ... در اطراف این منطقه کاوشی نقاط  قوت نظریه دریاچه بودن این منطقه است ولی مخالفان این طرح ادعا دارند هیچ قوم و گروهی توانایی خشک کردن یک دریاچه با آن عظمتی که گفته میشود را در این مدت کوتاه ندارد.

 عدم یافتن فسیل موجود زنده در این منطقه گواهی دیگر بر مدعی مخالفان است و طرفداران این نظریه اعتقاد دارند که دلیل عدم یافتن فسیل موجودات زنده که آن را آرتمیا می نامند، نبود دریاچه نیست بلکه صید بیش از حد این موجودات است ، مردمان آن روزگاران به حدی در صید این موجود زنده افراط کرده اند که حتی جسد یک دانه از آنها نیز به منظور تبدیل شدن به فسیل باقی نمانده است لذا در این زمان فسیلی از آنها یافت نمی شود.

 برعکس یافتن تعداد بسیار زیادی فسیل خیار مدعی موافقان بر دریاچه بودن این منطقه است چرا که اعتقاد بر آن است که مردم آن روزگار برای فرار از سوزش چشم در هنگام برخورد با آب شور دریاچه از خیار بهره می جستند.
مخالفان نظریه با اشاره بر اکتشاف بقایای برخی مکشوفات از قبیل پوست موز ، اشغال تخمه ، نون خشک، لنگه جوراب ، سی دی های خام و پر شده ، نخاله ساختمان، قاب عینک و کلاه حصیری ضمن رد مدعای موافقان ، پرتاب این اشیا را در این منطقه در صورت دریاچه بودن آن یک فاجعه می نامند و با استناد به نوشته های پیشینیان این افراد را مردمانی آشنا به محیط زیست معرفی می کنند.

 با توجه به آنچه که در بالا رفت امیدواریم تا با کاوشهای جدید در فصل پیش رو با یافتن مدارک و بقایای جدید مستنداتی را برای طرح یا رد مدعاهای رفته بدست آوریم و دانشمندان بتوانند کلید اسرار آمیز این منطقه را بیابند.
مهديه پورشاد