نقش پشتکار در موفقیت

یکی از اصلی ترین رازهای موفقیت پشتکار است. از سختی های مسیر خسته نشدن و برای هدف مبارزه کردن. بالاخص وقت هایی که مسیر منتهی به موفقیت سخت و طاقت فرسا باشد. مثلا برای رسیدن به آمادگی بدنی خاصی که مدنظر است باید مستمر، طبق برنامه ریزی و بدون جا زدن تمرین را پیش برد و خسته نشد.

تمرینات فیزیکی در سطوح بالا اغلب بدن و روان را تحت فشار قرار می دهند به طوری که مغز به طور غریزی دلایل ظاهرا منطقی ای برای توقف تمرین و بازگشت به استراحت ایجاد می کند.

حتما برای شما هم پیش آمده که صبح روز برنامه وقتی نمیتوانید از خواب صبحگاهی دل بکنید هزار یک آسمان و ریسمان به ذهنتان می رسد که هوا بد است و سرپرست بد اخلاق است و این برنامه تکراری است و سرما خورده ام و از این دست بهانه ها که بخوابید و بیدار نشوید.

فشار حین تمرین هم دقیقا همین کار را می کند و اگر انگیزه قوی ای پشت تمریناتتان نباشد مخصوصا با توجه به شرایط زندگی این روزها که پر از برنامه های جایگزین جذاب و خوشگذرانانه است خیلی زود از راه به در می شوید و تمرین را قطع می کنید. پس آیتم انگیزه که ره آورد ان پشتکار است برای نیل به موفقیت (در هر زمینه ای) اگه تنها آیتم مهم نباشد یکی از مهم ترین هاست.

اردیبهشت ماه بود که تصمیم گرفتم تعلل و انتظار برای بهتر شدن اوضاع تمرینی ام را کنار بگذارم. مواقعی که ایران نبودم شرایط و وقت اجازه نمیداد تمرین کنم یا اگر تمرین می کردم، چیزی که می خواستم نمیشد. پس از این تصمیم بود که اولین تمرینم را بیست اردیبهشت ما در مسیر 5 کیلومتری بام شهر به سمبله و بعد آیی قیه سی با اختلاف ارتفاع 630 متر آغاز کردم.

تایم و ضربانم را چک می کردم تا یک بیس تمرینی برای خودم ایجاد کنم. از بام شهر تا آیی قیه سی 56 دقیقه. به غیر از دو وقفه کوتاه که یکی در مردادماه و بخاطر علم کوه بود. طبق برنامه ریزی ای که کرده بودم در کنار بدنسازی و سنگنوردی ای که می رفتم اسکای رانینگ را هم بی وقفه پیش بردم. نتیجه آن بسیار امیدوار کننده و ثمر بخش بود.

در هر بار تمرین شرایط بدنی و تایم ام را می سنجیدم و برای دفعه بعد می دانستم باید چکار کنم، بعد از یکی دو جلسه تمرین و محاسبه VO2MAX ام به این نتیجه رسیدم که اگر این تایم را بتوانم به 45 نزدیک کنم احتمالا از تمام ظرفیت هوازی ام (با توجه به این شرایط تمرینی) استفاده کرده ام. بعد از 4 ماه تمرین نتیجه و پیشرفت با ارقام هویداست:

تایم ها را از راست به چپ و سطر به سطر ببینید

 

  

    

لانگوتای برفی

قله لانگوتای برفی (Languta-e-Barfi) با ارتفاع 7000 یا 7017 متر از قلل صعود نشده هندوکش است. این قله در نقشه های دوره شوروی 7000 متر ثبت شده است. دو بار توسط تیمی از لهستان و از سمت شمالی مورد تلاش قرار گرفته است.

 


مسیری که روی تصویر مشخص شده روی رخ جنوبی این قله است. مسیری که توسط Pat Deavoll کوهنورد نیوزیلندی در سال 2014 طراحی شد اما ناکام ماند و به قله نرسید.

از دیگر موفقیت های خوب Pat Deavoll گشایش این مسیر روی رخ غربی قله واسوکی پاربات (Vasuki Parbat)  با ارتفاع 6792 متر در سال 2010 می باشد. این اولین صعود این قله از جبهه غربی بود.

 

 

 

Pat Deavoll

 

 

در تصویر زیر قلل مهم منطقه که لانگوتای برفی را احاصه کرده اند را می بینید:

 

این قله در مرز دو کشور افغانستان و پاکستان قرار گرفته است

 

بیس کمپ پیشرفته لانگوتای برفی

 

خان تانگری و یک اشتباه رایج

تانگری کلمه ای عام و به معنی خداست. در شاخه های مختلف ترکی خوانش های مختلفی هم دارد. (اویغور: تِنگری، ازبک: تانگری، قزاق: تانگری، آذربایجان و ترکیه: تانری، همین زنجان ما: تاری)
 
پیشوندِ شاه (بیشتر در فارسی) و خان (در ترکی) باعث بزرگی و در صدر قرار گرفتن اسم بعد از خود می شود. مثل شاه‌باغ به معنی بزرگترین باغ، شاه‌راه به معنی بزرگترین راه، خان سالار به معنی بزرگترین سالار و رهبر و از همین قسم هستند: شاهرگ، شاهکار، خانسرا، خان چوبان و ... بنابراین اسم عام «خان تانگری» به معنی بزرگترین خداست.

حدود ده سال پیش دوست فقیدی معادل انگلیسی ای را در اینترنت برای آن پیدا کرده  (King of gods) و چون علامت جمع برای کلمه خدا در ایران و فرهنگ اسلامی مناسب نیست در ترجمه فارسی کمی مصالحه! به خرج داد و از آن جا بود که سلطان ارواح! (و در برخی متون سلطان اشباح!!) شد معادل فارسی خان تانگری.

مردمان ترک باستان هم مثل تقریبا همه مردمان دیگر در هزاره های گذشته، به مکاتب چند خدایی اعتقاد داشتند در برخی از فرهنگ های ترکی تانگری خدای آسمان است.

خان‌تانگری در ویکی پدیای فارسی