تشنه است... نجاتش دهيد
درياچه من تشنه است...نجاتش دهيد
درياچه من تشنه است...نجاتش دهيد
كاش اسمم درياچه هميشه فارس بود.....!!
كاش اينجا در محروميت نبودم.....در اين گوشه نقشه كه الان آنجا هم ديگر نيستم...
كاش ابو موسي داشتم وتنب كوچك و تنب بزرگ, پارك ملي به چه دردم ميخورد
کاش یکی از شیوخ اعراب روی اسمم مانور میداد تا یک شبه 60 هزار به صفحش میرفتن و باعث عقب نشینی اش میشدند .
کاش کل فیسبوک که بسیج شده بود برای اسم خلیج فارس وضعیت بحرانی مرا هم درک میکرد که چند صباحی از نابودی ام نمانده...
آنچه که زیر پا مانده دریاچه اورمیه نیست،
..شرافت توست
...بی تفاوت نباش
خبر وئرین ائللره، آدی دوشسون دیللره......اورمو گولو گوز تیکیب، مدد وئرن اللره
همه را با خبر کنید تا نامش ورد زبان ها شود تا همه بدانند که دریاچه ارومیه به دستان یاری رسان چشم دوخته است
لبانش شور بود، چون اشک هایم
![]() |
نگاه مضطرب دریاچه به ماست، فراموشش نکنیم
دریاچه ارومیه در حال احتضار است...فراموشش نکنید!
مگر به صدای جیرجیری بر نمی خیزید و طومار ها نمی نویسید؟
چه شده که در مرگ دریاچه مان سکوت کرده اید؟
مگر در تغییر نام یک خلیج، سمینارها نمایشگاه ها و جمع آوری امضا به راه نینداختید؟ حال شما را چه می شود که جان دادن این دریاچه را به نظاره نشسته اید؟
این معنی برادری است؟ این معنی هم وطنی است؟ این معنی همان جمله معروفتان است که ما همه برادریم و هم وطن؟ دریغ از کلمه ای که برایش نوشته باشید...
و باز می گویم کاش نام این دریاچه هم فارس بود! آن وقت برایش می نوشتید...آن وقت خشک نمی شد!
این مطلب از رامیار را نیز بخوانید:
دریاچه ی ارومیه بخشی از میراث طبیعی ایران زمین است که جایگاه ویژه ای در اکوسیستم منطقه بر عهده دارد منطقه ای که مربوط به اذربایجان است . اذربایجانی که هر زمان داد اعتراض بر اورد انگ جدایی طلبی و انگ پان ترکیسم بودن خورد . قصه قدیمی که در بلوچستان ، خوزستان ، کردستان نیز به گونه هایی دیگر شاهدش بوده ایم .
قرن قرن محیط زیست و فناوری است و مذهب آیندگان محیط زیست خواهد بود مذهبی نوپا اما مقدس مقدس تر از هرمذهب دیگری ...
روزگار عجیبی است اذربایجان برای مرگ دریاچه اش در سوگ نشسته است و جامعه ی روشنفکر ایرانی در فکرهمبستگی است و از سوی دیگر هر داد اعتراضی را حمل بر افراطی گری قومی می پندارد .
باید عمیقا به حال این جامعه ی مرده تاسف خورد جامعه ای که فقط نوک بینی خود را میبیند . بی اغراق بگویم هرحرکت و همبستگی مدنی در ایران بدون اذربایجان محقق نخواهد شد . بیایید با اذربایجان یکصدا شویم و این افیون بدبینی را معدوم کنیم.
در این بین پارسها به عنوان مرکزیت ایران و پایتخت نشین و حکومت بدست با انهمه امکان رسانه ای و خبری این خبر را بایکوت کرده اند . که نه نشان از اگاهی و روشنفکریشان است بلکه نشان از دیدگاه تیره ، بدبین و نا اگاهی مفرط است . دست ندادن با اقوام ایرانی به معنی نابودی تمامی مطالبات ملی است .
دریاچه ی ارومیه می تواند باعث یک اشتی ملی باشد که همه ی مردمان این سرزمین برای وجود هم لبخند بزنند. بدانید تنها یک گروه خاص از این تفرقه سود میبرند که هیچگاه برای منافع ملی این سرزمین نکوشیده اند .
برادر ترکم در سوگ دریاچه ات خواهیم نشست و تحولات ایران را از دور به نظاره می نشینیم تا ایران روشنفکر بماند بی شمای تجزیه طلب !
اولین خبر از دنیای خارج از منطقه پس از 5 روز به دستم رسید... خبری که می توانست در مورد بازگشت حسین باشد، از خانه باشد یا شاید هم از هر موضوع مهم دیگری
متن اسمس این بود:
نگذاریم آزربایجان کویر شود!
مجلس فوریت طرح آب رسانی به دریاچه ارومیه را رد کرد!
رد کرد؟! چرا آخه؟ گزارش و عکس و شیرینی صعود، به کل فراموشم شد. آه ای دریاچه زیبای من! چه بد همه پیشتت را خالی کرده اند...
ما را صدا مي زند صدايش را مي شنوي؟ مي گويد
تشنه ام
ترجمه نوشته پوستر :
سیاه چشم... اشک هایت را پاک نکن
کاوشگران و کارشناسان باستان شناسی فصل جدیدی از کاوش را در شوره زارهای ارومیه آغاز نموده اند.
گفتنی است که سر گروه تیم کاوش هدف از انجام کاوش های جدید را تلاش برای اثبات یا رد مدعای برخی از دانشمندان، که اعتقاد دارند در دوره ایی از زندگی بشر این منطقه دریاچه بوده است بیان داشته و ادامه داده است که نظریه ها در این باره متفاوت است گروهی این مکان را دریاچه دانسته اند گروهی رودخانه و گروهی دیگر اعتقاد دارند که این مکان زباله دانی شهرداری آن زمان شهر بوده .
در پی کاوشهای قبلی کارشناسان بقایای یک باند پلی را کشف کرده اند که حاوی لوحی ارزشمند بوده که به زبان پیشینیان بر روی آن حک شده است که : « مردم عزیز ارومیه امسال نوروز را با گذر از این پل سپری خواهند کرد » .
کارشناسان با آزمایشهای ایزوتوپی قدمت این کتیبه را به سال 1386 تخمین می زند و متاسفانه به جهت آسیبهای محیطی نام گوینده این سخن از بین رفته است.
هنوز دانشمندان جهانی پاسخی برای یک بانده بودن این پل نیافته اند عده ایی اعتقاد بر آن دارند که این پل بر اثر گذر زمان تخریب شده و اکنون تنها یک باند، آن هم نیمه کاره به جا مانده و گروهی دیگر این موضوع را در ارتباط با سبک معماری آن زمانیان دانسته و تاسیسات جانبی را به منظور توسعه احتمالی پل می دانند .
گفته می شود یکی از دلایل عمده رد فرضیه دریا بودن این منطقه در سالهای دور وجود همین پل است چرا که بسیاری از دانشمندان معتقد هستند که انسانهای آن دوره به خوبی واقف بودند که وجود چنین سازه ایی منجر به آلودگی های محیط زیستی فوق العاده ایی می شده است لذا تصور اینکه با وجود دریاچه بودن این منطقه در آن زمان دست به احداث چنین پلی زده اند، معقول به نظر نمی آید و یا حکایت از کمینه علم آن زمانیان از محیط زیست دارد که با نوشته های مستند همخوانی ندارد .
برعکس یافتن مقادیر عظیمی بطری پلاستیکی که به گفته کارشناسان در گذشته از آنها برای حمل نوعی نوشیدنی گاز دار که آن زمانیان به آن نوشابه می گفتند و همین اواخر در کاوشهای جدید باستان شناسان در محله کوکاکولا در غرب تهران بقایای کارخانه آن را یافت کرده اند ، این نظریه را قوت می بخشد که در گذشته از این محل برای دفن زباله های پلاستیکی استفاده می کردند.
یافتن تعداد بسیار زیادی دمپایی ، لنگه کفش ، عینک شنا ، مایو و ... در اطراف این منطقه کاوشی نقاط قوت نظریه دریاچه بودن این منطقه است ولی مخالفان این طرح ادعا دارند هیچ قوم و گروهی توانایی خشک کردن یک دریاچه با آن عظمتی که گفته میشود را در این مدت کوتاه ندارد.
عدم یافتن فسیل موجود زنده در این منطقه گواهی دیگر بر مدعی مخالفان است و طرفداران این نظریه اعتقاد دارند که دلیل عدم یافتن فسیل موجودات زنده که آن را آرتمیا می نامند، نبود دریاچه نیست بلکه صید بیش از حد این موجودات است ، مردمان آن روزگاران به حدی در صید این موجود زنده افراط کرده اند که حتی جسد یک دانه از آنها نیز به منظور تبدیل شدن به فسیل باقی نمانده است لذا در این زمان فسیلی از آنها یافت نمی شود.
برعکس یافتن تعداد بسیار زیادی فسیل خیار مدعی موافقان بر دریاچه بودن این منطقه است چرا که اعتقاد بر آن است که مردم آن روزگار برای فرار از سوزش چشم در هنگام برخورد با آب شور دریاچه از خیار بهره می جستند.
مخالفان نظریه با اشاره بر اکتشاف بقایای برخی مکشوفات از قبیل پوست موز ، اشغال تخمه ، نون خشک، لنگه جوراب ، سی دی های خام و پر شده ، نخاله ساختمان، قاب عینک و کلاه حصیری ضمن رد مدعای موافقان ، پرتاب این اشیا را در این منطقه در صورت دریاچه بودن آن یک فاجعه می نامند و با استناد به نوشته های پیشینیان این افراد را مردمانی آشنا به محیط زیست معرفی می کنند.
با توجه به آنچه که در بالا رفت امیدواریم تا با کاوشهای جدید در فصل پیش رو با یافتن مدارک و بقایای جدید مستنداتی را برای طرح یا رد مدعاهای رفته بدست آوریم و دانشمندان بتوانند کلید اسرار آمیز این منطقه را بیابند.
مهديه پورشاد