انتخاب نفرات یا انتصاب نفرات!

 

نفرات اصلی تیم ملی کوهنوردی ایران چند روز قبل اعلام شد، و اسامی نفرات اصلی  و همراهان مشخص شدند.کوهنوردان ایرانی از 14 قله بالای 8000 متر جهان هنوز 3 قله را صعود نکرده اند.کانچن چونگا،آناپورنا و دائولاگیری. قله آخری که یکی از سر سخت ترین قله های جبال هیمالیا می باشد تلاشهای ایرانی را به خود دیده ولی نا موفق...

امسال چارچوب فدراسیون تصمیم به برنامه ریزی جهت اعزام تیمی به منطقه و صعودیکی دیگر از 14 دژ ستبر دنیا داشت، که خوشبختانه با نظم و ترتیب و اصولی که مدنظرشان بود قدم به قدم به اهدافشان رسیدند. هیچ برنامه ای عاری از نقص نیست ولی با توجه به حضور مربیان کار آزموده ، اردوها و تمرینات آموزشی تا حد امکان کم اشتباه به پایان رسید.

ولی حکایت قصه از اینجا شروع می شود ... که آیا تیمی که انتخاب شد نیاز به حضور کوهنوردان قدیمی که همیشه پای ثابت اکسپدیشن های فدراسیون بوده اند، داشت؟

به نظر شما اصلا تیمی انتخاب شده؟ بهتر نبود چند نفر از قدیمی ها رو جمع می کردید وهمونا برنامه رو اجرا می کردن؟ مطمنا این جواب رو خواهید داد که " این جوان ها در کنار این بزرگان تجربه  اندوزی می کنند". پس چه شدند این همه جوان های که دراین 12 سال در کنار قدیمی ها تجربه اندوختند؟

چرا باید به چشمه قصابانی ها نجاریان ها زارعی ها اولنج ها هر ساله اضافه نشود؟  قیف ورودی فدراسیون را چرا تنگ گرفته اید ؟و اگر گروهی یا باشگاهی بخواهد مستقل برنامه ای داشته باشد و با شما هماهنگ نباشد. با این بیانات که" از ما اجازه نگرفته اند" "ما بی خبریم و صعود از لحاظ فدراسیون رسمیت ندارد" و دیگر سخنان اینچنینی. هیمالیا نوردی را مختص به خود و دیگر عوامل زیر مجموعه ای خود قلمداد کنید...

 همه ما از دنیا بی خبران از دور نشسته ایم و نظر می سراییم، و شاید (حتما) ما رو از همه چی بی خبر و بی انصاف می پندارید که تا جریانی در حال شکل گرفتن است فورا شروع به .... می کنیم. ولی حسرتا که پس از 12 سال کماکان به اسم ها دلخوشیم و بخاطر اینکه سرپرست تیم خیالش راحت شود رو به کوهنوردانی می آوریم که همیشه بار تیم های ملی بر دوششان بوده ...

تا کی می خواهید این ذهنیت را به کوهنوردی ایران تزریق کنید که هیمالیا سخت است و آنچنانی؟؟ شرایطش بحرانیست... و تیمی جوان  قدرت ابراز وجود در برابرش را ندارد!! چرا ریسک پذیری در کنار احتیاط، سرلوحه قرار نمی دهید؟ از عواقب خطرات و حادثه های آینده می ترسید،که مبادا اتفاقی بیفتد که اعتراض به ترکیب جوان تیم، بدنه فدراسیون را به لرزه بندازد...ولی مطمئن باشید بزرگان کاتالیزور منش، باشند یا نباشند فدراسیون در قبال هر حادثه ای جوابگو خواهد بود!! حال چه بهتر تیمی جوان را به محک بیاورید، تا هر ساله و در هر گوشه و کناری شاهد بزرگانی در کوهنوردی ایران باشیم.

برگرفته از : شیپورچی

 


پی نوشت آیاز:

با توجه به نا موفق بودن آخرین برنامه صعود برون مرزی تیم ملی (تیلیچوپیک ۸۷) و از دست دادن دکتر بها لو در این برنامه به دلایلی که بحث در مورد آن در این مجال نمی گنجد و در گذشته بارها مورد تحلیل کارشناسان فن قرار گرفته و نیز ۲ بار تلاش ناموفق عازمانی از کشورمان برای صعود دائولاگیری (که آخرین بارش منجر به از دست دادن مهدی اعتماد فر شد) این حساسیت و شاید ترس فدراسیون از عدم نتیجه گیری دوباره و ادامه یافتن وجهه ضعیفش در اذهان عمومی به نظر طبیعیست.

 ولی سوال اینجاست که چرا باید جوانان پرشور و با انگیزه ای که به قصد موفقیت متحمل سختی های بسیار برای رسیدن به اهداف رویایی!!!  می شوند اینگونه بایستی مورد ظلم قرار بگیرند و تمام شور و انگیزه خود را از دست بدهند. بهتر نیست به قول همین دوستمان (که در بالا ذکر شد) فدراسیون چندنفر قدیمی و پای ثابت همه برنامه اکسپدیشن این روزها (به قول خودشان مورد اعتمادها) را دور خود جمع کند و برای کسب وجهه محکم تر نزد کوهنوردان قله ها را صعود کند؟؟ هزینه های زیرساختی و سرمایه گذاری برای آینده را هم یه جوری (مثل خیلی موارد دیگر) می توان توجیه کرد.