ساعت حدود 21 پنجشنبه آقای سعید نبی لو (از دوستان کوهنورد) با من تماس گرفت و گفت که یکی از دوستان کوهنورد به همراه دونفر دیگر در کوههای اطراف طارم در مسیری که از باکلور تا قلعه رودخان وجود دارد دچار حادثه شده و باتوجه به وخامت حال یکی از آنها نیاز فوری به کمک دارند. باوجه به فاصله زمانی بیش از 3 ساعته ما با آخرین مسیر ماشین رو بدون فوت وقت تصمیم به تشکیل یک تیم امداد نموده و با دوستان تماس گرفتم. با توجه به اینکه در عصر یکی از روزهای آخر هفته قرار داشتیم موفق به برقراری تماس با کسانی که امید داشتم همراهمان شوند نشده و بالاخره کمی بعد از ساعت 22 من به همراه آقای سعید نبی لو و آقای حسین مقدم با ماشین شخصی ایشان به سمت آببر (مرکز شهرستان طارم) حرکت کردیم...

در راه تلفنی با مسئولین هلال احمر در منطقه، فرمانداری و ستاد مدیریت بحران در استانداری زنجان هماهنگی هایی به عمل می آورم تا بتوان از همه امکانات موجود برای کمک رسانی به این سه کوهنورد که اطلاعات چندانی در مورد چگونگی وضعیتشان نداشتیم استفاده کرد. خوشبختانه یکی از آنها حال مساعدتری نسبت به دو نفر بقیه داشت و می توانست با ما تماس بگیرد و قرار شد هر یک ساعت تماس گرفته و وضعیت نفرات را اعلام و ما را برای پیدا کردن سریعتر موقعیت شان راهنمایی کند.

با کمک مسئولین هلال احمر شهرستان طارم دو راهنمای محلی به همراه دو ماشین شاسی بلند در آببر منتظر ما بود که می توانست ما را سریعتر به آخرین نقطه ماشین رو برساند. حدود ساعت 12 نیمه شب کوله به پشت به راه افتادیم تا به امید پاک نشدن پاکوب آنها را پیدا کنیم.  برف سنگینی در کل منطقه نشسته بود و شرایط هوایی مناسب نبود. تا نزدیکی های ساعت 4 صبح پاکوب را دنبال کردیم ولی به دلیل صعب العبور و خطرناک شدن مسیر به اجبار بازمی گردیم. با بازگشت دوباره ما به آببر هوا کم کم روشن می شود با دوستان هلال احمر در زنجان تماس می گیریم و با پیگیری آقای بهزادیان درخواست اعزام هلی کوپتر به منطقه را کردیم. پیگیری های ما به جایی نرسید باتوجه به اینکه در صبح یک روز تعطیل بودیم تنها راه باقی مانده اعزام نیروی کمکی مجهز از زنجان برای کمک به ما بود که خوشبختانه با کمک بخش امداد کوهستان هلال احمر زنجان صورت گرفت.بالا رفتن خود را عقب انداختیم تا تیم کمکی از راه برسد ولی متاسفانه به دلایلی نامشخص اعزام این تیم از زنجان که قرار بود ساعت 6 صبح صورت پذیرد تا ساعت 9 صبح عقب افتاد. دیگر نمی شد بیش از این زمان را از دست داد و ریسک کرد. تیم سه نفر ما به همراه یک راهنمای محلی دوباره بالا رفت و ادامه مسیریابی دیشب را انجام دادیم.


با کمک های زیادی که آقای بهرامی راهنمای منطقه کرد توانستیم بالاخره حدود ساعت 14 سه کوهنورد حادثه دیده را پیدا کنیم. دستیابی به مکانی که این سه نفر آنجا بودند بسیار دشوار بود. به طوری که بایستی در یک شیب 70 درجه  که حجم زیادی برف در آن بود پایین می رفتیم و وجود سنگ ها و صخره های زیاد در طول مسیر خطر را دوچندان می کرد. برخلاف مطالبی که مسئولین در مصاحبه های خود اذعان نموده اند حادثه رخ داده نه به علت بهمن که به دلیل لیز خوردن نفر و سقوط چند ده متری او در یکی از همین شیب های خطرناک بوده بطوریکه از ناحیه قفسه سینه ضربه خورده بود و چون در بزاقش خون دیده می شد امکان پارگی ریه وجود داشت.

یکی دیگر از نفرات به دلیل نداشتن تجربه کوهنوردی شوکه شده و کلا خود را باخته بود. منتظر تیم کمکی که قرار بود با استفاد از علائم باقی گذاشته ما در مسیر و بیسیمی که به راننده سپرده بودیم تا به آنها بدهد خود را به ما برساند می مانیم ولی نه صدایی از آن سوی بیسیم می آید و نه اثری از آنها روی خط الراس دیده می شود. معطلی بیش از این جایز  نیست. گویا مجبوریم با همین تعداد نفرات کم کار امداد را ادامه دهیم. با توجه به شیب زیاد و صعب العبور بودن مسیری که آمده بودیم تصمیم میگیریم به سمت قلعه رودخان حرکت کنیم. این مسیر اگر چه طولانی تر ولی امکان حرکت در آن میسر بود. بلافاصله مصدوم را بسکت می کنم و راس ساعت 15 با کمک دوستان حرکت خویش را آغاز می کنیم.




مسیر فاقد هرگونه پاکوب و مالرو بود و تا رسیدن به اولین پاکوب حدود یک ساعت به سختی طی مسیر کردیم.قسمتهای خطرناک توسط حسین ثابت گذاری می شود.

در راه با دوستان تماس میگیریم و از آنها می خواهیم آمبولانس در گشت رودخان منتظر ما باشد. حرکت ما بدون معطلی ادامه می یابد و بالاخره کمی قبل از ساعت 1 نیمه شب در خستگی مفرط به گشت رودخان می رسیم خوشبختانه یک آمبولانس آنجا منتظر ماست و مصدومان را به آن می رسانیم. یک مزدا وانت نیز که با هماهنگی آقای بهرامی (راهنما) به محل آمده  بقیه نفرات را به فومن می برد. مصدومان به بیمارستان سپرده می شوند و با توجه به اینکه صبح فردا بایستی در محل کار حاضر شویم و ماندمان در آنجا لزومی هم ندارد با دوستان خداحافظی می کنیم و با گرفتن آژانس خود را به آببر و از آنجا با ماشین خود به طرف زنجان حرکت می کنیم. با رسیدن ما به زنجان چهره تاریک و سیاه آسمان به آبی متمایل می شود. ساعت 6 صبح روز شنبه به خانه می رسیم.

در پایان لازم می دانم از کمک ها و همکاری های صمیمانه:

آقای صفر بهرامی (راهنمای محلی که در پیدا کردن دوستان کمک بزرگی کرد)

جمعیت هلال احمر شهرستان طارم (که در انتقال تیم از شهر به منطقه همکاری کردند)

فرماندهی انتظامی آببر و دو مامور پلیس زحمت کش این شهر (که شب اول جستجو برای جلوگیری از خطر حیوانات وحشی بدون لباس و تجهیزات مناسب ما را همراهی کردند)

اداره محیط زیست و منابع طبیعی شهرستان طارم (که شب اول جستجو ما را همراهی کردند)

آقای شهریار بهزادیان (از کوهنوردان و امداگران زنجان به خاطر تشکیل تیم کمکی مجهز و تیم پشتیبان و انجام هماهنگی های لازم با آمبولانس و دیگر امکانات هلال احمر کمک بزرگی به نجات این سه کوهنورد کردند)

تشکر کنم.




متاسفانه دوربین همراهم نبود، عکسها با موبایل گرفته شده اند.

بازتاب این حادثه در رسانه ها:

*  روزنامه اطلاعات

*  انجمن پزشکی کوهستان ایران

*  ایرنا

*  روزنامه مردم نو

*  کوه نیوز

*  کلاغ ها

*  رقص طوفان


اگر اشاره به کسانی که کار اصلی امداد و نجات را انجام داده اند نشده تعجب نکنید عادیه!