چند وقت پيش بود كه شهريار بهزاديان تماس گرفت و گفت در دانشگاه مراسمي برپاست كه شما هم دعوتيد ماهم رفتيم. آنجا با فردي آشنا شديم كه بي شك قلب مهرباني دارد. «دكتر فرشيد جعفري رئيس دانشكده علوم انساني دانشگاه آزاد زنجان». گزارش هاي ما از حادثه باكلور و امدادرساني اي كه انجام شده بود را از سايت ها دنبال كرده بود و مي گفت ناراحت شدم از اينكه چرا پس از آن اتفاق كسي از شما تقدير نكرد! و برآن شدم كه به سهم خودم از شما تشكر كنم و با لطف فراواني كه به ما داشت لوح و كتابي به ما هديه كرد كه جزو بهترين و شيرين ترين هديه هائيست كه به عمرم دريافت كرده ام.

سپس جوياي چند و چون مسائل ورزشيمان شد و داستان فعاليت هاي بدون حمايت حسين. 

خواستم در اين پست از كمك هاي رئوفانه اين انسان وارسته تشكر كنم. كسي كه ما را شرمنده محبت هاي خود كرد.

به لطف همين عزيز و با هماهنگي ها و تلاش هايي كه انجام داد جلسه ارائه گزارش حسين مقدم بر گاشربروم ها عصر چهارشنبه برگزار شد.هرچند تمامي هزينه هاي آن بر عهده خود حسين بود. مي نويسم تا بر جريده تاريخ ثبت بماند آهاي آيندگان قهرمان يك شهر، كسي كه در يك فصل سه نشان جهاني براي تربيت بدني شهر و كشورش به ارمغان آورده براي خودش جلسه ارائه گزارش برگزار كرد! از جيب خودش پوستر چاپ كرد! و كارت هاي دعوت را خودش به دست مدعوين رساند!

آمدند دوستاني كه شادمان كردند و بوسه زديم بر قدمهايشان و آنهايي كه نيامدند و دلمان فقط بيشتر برايشان تنگ شد، همين!

خواستم بگويم هستند هنوز كساني كه انسان بودنشان به پست و مقامشان نيست به قلبيست كه درونشان مي تپد چيزي كه امروز روز بعيد مي دانم خيلي ها داشته باشندش.

اين شعر را تقديم مي كنم به آقاي فرشيد جعفري و قلب تپنده درونش:


حق سئل كيمي دونيا آخيب يول تاپاجاقدير... داش آتماقينان  كيمسه  اونو دوندره  بيلمز

دونيا  دا  قارانليق لار  اگر   بيرلشه   باهم ...بير خيرداجا شمعين ايشيقين سوندوره بيلمز