اخيرا مطلبي در دنياي مجازي منتشر شد در با عنوان " شعاعي كجاست" اين مطلب هر چند داراي فاكتور هاي مثبت و صحيحي بود كه همين باعث شد در اين وبلاگ هم منتظر شود (پست پيشين) ولي متاسفانه توسط عده اي كه مشخص است منظور خاصي دارند به سوي ديگري رفت.

اينكه رئيس فدراسيون كوهنوردي كشور بجاي تلاش براي سروسامان بخشيدن به اوضاع نه چندان خوب كوهنوردي  كشور دست به ماجراجويي مي زند و در روزهاي آخر رياستش قصد دارد مهري به پايان كارنامه اش بزند! حرف منطقي اي به نظر ميرسد و بسياري از دلسوزان و حتي قهرمانان كوهنوردي هم به آن صحه مي گذارند. اين كه چرا در مورد اين صعود شفاف سازي نشده است و هنوز روايت هاي مختلفي از اينكه اين صعود هنوز انجام نشده يا قرار است انجام شود يا اينكه قله مورد نظر ايشان ماكالوست يا آيلند پيك! بحثي ديگر است و مورد هجوم قرار دادن تلاش قابل ستايش چند كوهنورد جوان صحبتي ديگر.

متاسفانه دركشور ما كلا نقد هر چيزي با مشكلات بسياري مواجه است. طرفي كه مورد نقد قرار ميگيرد همه گفته ها را دشمني و تخريب مي خواند و خيلي زود جبهه مي گيرد از سويي موافقان نقد در برخي موارد انصاف را رعايت نمي كنند و تسويه حساب هاي گذشته و شخصي را هم وارد دعوا مي كنند كه در كامنت هاي مطلب پيشين اين مورد قابل مشاهده بود.

به هر حال لازم دانستم تلاش جواناني چون
حسين مقدم، ايرج معاني، محمود هاشمي عليرضا بهپور (ماكالو)
حسين بهمنيار (اورست)

عظيم قيچي ساز (آناپورنا)

فرخنده صادق، حسين صالحي، اميد آمحمدي و جعفر ناصري (ماناسلو)

را كه به دليل دوستي نزديكم با برخي از آنها از نزديك از مشكلاتي كه از ماه ها قبل براي مهيا كردن نشدني ها! باخبرم ارج نهم و براي همگيشان آرزوي موفقيت كنم.