در دوره  پيشرفت رسانه ها وتبليغات در هر زمينه اي ، كوهنوردي و همه ابعاد زيرمجموعه اش نيز از اين بازار داغ رسانه اي بي تاثير نبوده اند. در سالهاي گذشته شاهد رشد روزافزون طبيعت گردي (و نه كوهنوردي) در بين عموم مردم هستيم. سال ها قبل تر معدود كساني بودند كه كوله به پشت به طبيعت و عمدتا به قصد كوهنوردي مي رفتند امروز اما تعداد كساني كه كوله پشتي دارند و به طبيعت مي روند شايد صد برابر شده باشد اما تعداد كوهنوردان اگر كمتر نه كه بيشتر هم نشده است.

از سويي اين ميل به طبيعت گردي منطقي به نظر مي رسد به دليلي كه در ابتداي عرايضم كه همان كمك رسانه ها در معرفي طبيعت و طبيعت گردي بود، نياز بيشتر مردم به حضور در طبيعت با ماشيني تر شدن زندگي شهري را نيز اضافه كنيد. اينكه مردم با طبيعت آشنا شوند و وقت خود را در آن بگذرانند امر يست مثبت كه اثرات آن در رفتارهاي شخصي و اجتماعي مردم به وضوح قابل مشاهده خواهد بود اما اين رشد بي رويه حضور در طبيعت اگر مديريت صحيحي نداشته باشد باعث بروز برخي ناهنجاري و اثرات زيانبار خواهد شد. يكي از قوانين بديهي اقتصادي اين است كه وقتي كالايي تقاضا داشته باشد بازار و فروشنده اش نيز خيلي سريع بوجود خواهد آمد. حضور سيل خدمات دهندگان به متقاضيان طبيعت گردي به صورت لجام گسيخته و بدون هيچ كنترل و مديريتي مبين اين نكته است.

در همين زنجاني كه من در آن زندگي مي كنم تا چند سال قبل تعداد گروه هاي كوهنوردي فعال و نيمه فعال  دو سه تا بيشتر نبودند اما در همين يكي دوسال اخير اين تعداد رشد زيادي داشته است، گروه هاي مختلفي با نام كوهنوردي تشكيل شده اند در حاليكه تنها نام كوهنوردي را يدك داشتند و به امر تور گرداني در طبيعت مشغول هستند. هر هفته برنامه هاي گلگشت با تعداد شركت كنندگان بالا بدون آموزش و مديريت صحيح و صرفا به قصد درآمدزايي برگزار مي شوند كه باعث تحميل هزينه هاي بسياري به طبيعت، بومي هاي ساكن در آن و آبروي كوهنوردي شده است. بي شك همه توانايي تشخيص كسي كه براي كوهنوردي به منطقه آمده با كسي كه چيزي از كوهنوردي نمي داند و آمده يك روز را خوش بگذراند و برود و چيزي از قوانين كوهنوردي نمي داند را ندارد هر دو لباس مشابهي دارند و كوله به پشت.

در اين وانفساي جيب پر كني حتي قهرمانان شناخته شده هم بيكار ننشسته اند و روش هاي مختلفي براي دركسب درآمد از فروش تجربيات خود ابداع كرده اند. خيل مشتاقان صعود قلل هيماليايي خوراك اين بازار هستند آنجا كه صعود يك هفت هزارمتري (باهر شرايط و هر روش صعودي) افتخار بزرگي به حساب مي آيد بازار مكاره اين وادي نيز داغ است. نام و مقامي كه در دوره خاصي با لابي گري ها و فاميل بازي براي عده اي مهيا شده و شناسنامه كوهنوردي شان (كه بعضا شايسته اش نبوده اند) پر از صعودهاي رنگارنگ شده بدون عبور از هيچ فيلتري مي شوند چراغ بدست راهپيمايي هاي بزرگ به سوي هيماليا كه گاه ديده و شنيده ميشود كه خود اين استاد راهنما اخلاق اوليه يك كوهنورد را هم ندارد و بيچاره كوه آموز تازه از راه رسيده الفباي كوهنوردي را از چه كساني ياد مي گيرد.

تاكيد دوباره من براين است كه  تورگرداني و راهنمايي مردم به سوي طبيعت در ازاي دريافت پول اگر به روشي صحيح و با مديريت و آموزش مناسب انجام شود ذاتا مشكلي ندارد و تجارتيست مشروع، اما به شرطي كه به نام گروه كوهنوردي انجام نشود بي شك كوهنوردي رسالتي ست متفاوت و نگاه عموم به كوهنوردي نگاهيست دور از بازار و تجارت ، آلودن دامان كوهنوردي به فن و فنون بازار! به قصد پركردن جيب خود ظلميست به همه آنها كه در اين راه استخوان ساييده اند و آبروي امروز كوهنوردي خود را ذره ذره مهيا كرده اند.