دوزبانه - لینک ترکی

 قوم اویغور که اجداد همه ترک های جهان محسوب می شوند در شمال غربی چین در منطقه معروف به ترکستان شرقی که امروزه دولت چین آن را استان سین کیانگ نامیده زندگی می کنند.

این مردمان به زبان ترکی اویغوری صحبت می کنند و دین رایج این مردم اسلام است. مرکز این استان ارومچی نام دارد که به نقل از شنیده های متراکم مستقیم از مردم همان منطقه. 60% ساکنین ارومچی چینی و 40% اویغور هستند.

گفته ها حاکیست از 50 سال گذشته این توازن رفته رفته به سمت چینی ها سنگین تر می شود و دلیل آن مهاجرت های اجباری ست که دولت چین آن را انجام می دهد.

برای مثال آقای جین که رابط ما در سفر گذشته مان به چین و قله موستاق آتا بود از نژاد چینی و اهل ارومچی بود ولی خود اذعان داشت که 40 سال پیش پدر و مادرش از شهری دیگر به این مکان مهاجرت داده شده اند.

آقای جین رابط ما

کلمه اویغور به معنی به هم پیوستن و همکاری کردن است اوغوز خان نه پسر داشته است که جمع آن ها را اویغور می گفته اند. اویغورها یکی از معروفترین ملل ترک هستند که فرهنگ و زبان آنها پایه سایر زبانهای ترکی محسوب می‌شود.

 سابقه نفوذ چینی‌ها در ترکستان شرقی به دوره باستان می‌رسد. درطول تاریخ، ترکستان بزرگ حکومت‌های مستقل خود را داشته است و رابط چین با دنیای اسلام در آسیای مرکزی بوده است. اویغورها قسمت بزرگی از جاده ابریشم را در دست داشتند و از این راه ثروتمندو متدمن شده بودند. در قرون معاصر در سال ۱۸۸۴ میلادی در دوره امپراطوری منچو، چینی‌ها ترکستان شرقی را تسخیر کردند و نام آنرا تغییر داده « سین کیانگ » نامیدند که در زبان چینی به معنی « مرز جدید » می‌باشد.

اویغورها اغلب شهرنشین هستند و به بازرگانی و پیشه‎وری مشغولند. ایغورها پیش از تسلط چین به این منطقه، دولت مستقل خود را داشتند و در طول تاریخ چندین بار زمام مناطق پیرامون در مغولستان وآسیای مرکزی را به دست گرفتند. در سا‎ل‎های کنونی به دنبال ترقی اقتصادی در چین، این منطقه نیز دچار تغییرات اقتصادی و جمعیتی شده‌است.

 یکی از شهرهای معروف منطقه کاشغرنام دارد. کاشغر در  ایالت ترکستان چین و یکی از غربی ترین شهرهای چین است. این شهر مروارید جاده ابریشم نام داشته و یکی از قدیمی ترین شهرهای اسلامی چین است.
کاشغر شهری سرسبز و آباد است و رود "قیزیل سو" که از دامنه های "آلا داغ" سرچشمه می گیرد از میان این شهر می گذرد.این شهر تاکستان های مشهوری دارد. به قول صحبت های خود مردم کاشغر دو سوم مردم اویغور و ترک هستند و یک سوم دیگر چینی های مهاجرت داده شده به شهر هستند. مردم کاشغر مردمی خونگرم و بانشاط هستند. با وجود مشکلات و محدودیت های زیادی که از طرف دولت برای آنها بوجود آمده آنها بدون هیچ نگرانی و ناراحتی به زندگی خود مشغول بودند و با همدیگر رابطه خوبی داشتند. نکته جالبی که در این شهر به نظر آمد نوع جالبی همدلی بین مردم به چشم می زد. به تعبیر من این بدلیل درد مشترکی بود که مردم داشتند و آن محدودیت های بوجود آمده بود هرگاه از کسی می پرسیدی چینی ها با شما چه می کنند همه یک حرف داشتند به قومیت مان توهین می شود. مذهبمان را قبضه کرده اند نمی گذارند خودمان باشیم.

سویا دختری که در هتل دوژان زی ارومچی کار می کرد. دختر باسواد و فهیمی به نظر می رسید وقتی در باره مناقشات گذشته اروچمی پرسیدم اشک در چشمانش جاری شد می گفت همه چیزمان را از ما گرفته اند فرهنگ مان، دینمان، هویت مان باید چینی باشی یا باید چینی بشوی وگرنه وضعت این است که می بینی

سویا- مهماندارهتل دوژان زی.

محمود کاشغری فردیست که 1000 سال پیش در کاشغر زندگی می کرده است. كاشغري در زمان خود بر مبناي نياز جهان اسلام و با هدف تعليم زبان تركي به عربي‌دانان، اين زبان (تركي) را ساماندهي كرد. و لغت نامه ای ترکی عربی نوشت  او در همه ممالک ترک سیر می کند و پس از آشنایی با فرهنگ و زبان آن مناطق شروع به نوشتن کتاب ((دیوان الغات الترک)) می کند که اولین کتاب زبانشناسی جهان محسوب می شود و بدین جهت محمود کاشغری پدر علم زبانشناسی جهان لقب گرفته و سال 2008 میلادی از طرف یونسکو سال جهانی محمود کاشغری نام گرفت در زیر آرمی که یونسکو برای سال 2008 در نظر گرفته بود را مشاهده می کنید.

لوگوی سال جهانی محمود کاشغری

یکی از مححققان و اندیشمندان بنام زنجانی آقای حیدر بیات کارهای خوبی روی این لغت نامه انجام داده و مطالب جالبی را استخراج کرده اند و مقالات ارزشمندی را در دسترس عموم قرار داده اند متن زیر از یکی از نوشته های ایشان انتخب شده است (www.hbayat.com)

((...

روزهای نخست کار با دیوان جزء فراموش نشدنی‌ترین خاطرات من هستند. وقتی می‌دیدم که واژه‌های ترکی که در روستای زادگاهم یاد گرفته‌ام اصالت تام دارند وقتی می‌دیدم که واژه تَکَر صورت تغییر شکل یافته تایر نیست بلکه تایر صورت تغییر شکل یافته تکر است وقتی میدیدم کوموران که بسیاری از مردم نام آن را نیز نشنیده‌اند از هزاره‌ی‌ قبل برای ما به یادگار مانده است، وقتی می دیدم واژه آرواد ربطی به کلمه عورت عربی ندارد بلکه شکل امروزین کلمه اوراغوت است و… غروری سرتاپای مرا می‌گرفت و به ناگاه احساس می‌کردم که به کوهی عظیم تکیه داده‌ام و تکیه‌گاه من آنگونه که آن دگران میگویند باد نیست و آنان کار پاکان را قیاس از خود گرفته‌اند.
گاه با دیوان یکی می‌شدم و همانند حالات شاعرانگی که انسان از کون و مکان کنده میشود و به تعبیر سعدی «به طارم اعلی» می‌نشیند، همه چیز را فراموش می‌کردم و محو شاهکار شاهزاده قراخانی میشدم. گاه کلمه‌ای غریبی می‌کرد و میدیدم کاشغری نوشته است: «اوغوزان این کلمه را نمی‌شناسند.» گاه کلمه‌ای بسیار آشنا بود و : «اوغوزان چنین گویند». عجیب‌تر از همه زمانی بود که از کلمه‌ای بدم آمد و بلافاصله خواندم: “والغزیه یبغض هذه اللفظه”: اوغوزها از این کلمه خوششان نمی‌آید: (تَکِنْدي ol təgindi گفته مي¬شود.: «او, حاضر شد. براي آمدن بار خواست.» موقع رفتن نيز چنين گويند. اوغوزان از اين واژه خوششان نمي¬آيد. ديوان ترجمه دکتر صديق)

...))

یونسکو سال ٢٠٠٨ را به نام محمود كاشغري زبانشناس مشهور ترك) نامگذاري كرده است.
سال 2008 دقیقا مصادف با هزارمین سال تولد این شخصیت مشهور تاریخی است  وقتی به زمان های بسیار دور و دانشمندان آن زمان فکر می کنیم اولین حسی که به ما دست می دهد حس تعجب است.تعجب از این که چطور یک نفر در هزار سال قبل ،زمانی که هنوز کتابت به آن معنای کامل رایج نبوده و اغلب مردم دارای سواد خواندن و نوشتن نبودند عمر خود را صرف اینگونه کار ها می کند و ماحصل آن یکی از بزرگترین و قدیمی ترین دایره المعارف ها و لغت نامه های دنیا می شود .
تصور کنید اگر کسی امروزه و با وجود انواع وسایل نقلیه سریع و وسایل دیجیتال پیشرفته بخواهد تمام کشور های ترک نشین را از چین تا قلب اروپا مسافرت نموده ، لهجه های مختلف را یاد بگیرد ، فولکولورهای آنها را ضبط کند و با آنها مدتی زندگی کند ، چند سال باید صرف کند و چه هزینه گزافی باید متحمل شود؟!. حالا به حدود هزار سال قبل برگردید . زمانی که کاغذ برای نوشتن بسیار نایاب بود و وسایل سفر اسب و شتر بودند. نه نقشه درست و حسابی بود و نه امکاناتی که لااقل بسیاری از کار ها را سریعتر کند.تنها چیزی که در دانشمندان آن زمان وجود داشت همت،بالا بود.
کاشغری اغلب کشورهای ترک نشین را گشته است.با آنها زندگی کرده ، اخت شده و اغلب شعر ها ، ضرب المثل ها ، گویش ها ، لغات و اصطلاحات را ضبط کرده است و در نهایت در سنین کهنسالی کتاب را به پایان رسانده و از خود برای ما به یادگار گذاشته است.

سال تالیف کتاب را بین سالهای 466 و470 حدس می زنند که تقریبا کاشغری در آن زمان حدود 88 سال داشته است. به گفته خود کاشغری این کتاب چهار بار بازخوانی ، تصحیح و بازنگری شده است تا کتاب بی نقصی نوشته شود.
وی که در سفرهایش تا بغداد رفته بود در اواخر عمرش از بغداد به زاد بوم خود برگشته و در شهر کاشغر ساکن شده است و در سال 1105 میلادی در سن 97 سالگی در گذشته است.

ما پس از خروج از کاشغر به سمت جنوب شرق حرکت می کنیم جایی که پس از 30 کیلومتر به شهر اوپال می رسیم.

مزار کاشغری نه در خود کاشغر که در شهر اوپال قرار دارد .قبلا در مورد مزار کاشغری حدس و گمان هایی زده می شد اما به طور رسمی تعدادی از باستانشناسان در اواخر سال 1982 توانسته اند مزار وی را در شهر اوپال کشف کنند.

مزار کاشغری

وقفیه این مکان نیز سپس پیدا و منتشر شد و از سال 2006 مزار کاشغری به موزه تبدیل شده است و همه ساله میزبان گردشگران بسیاری است.

 موزه مزار محمود کاشغری در شهر اوپال

شهر اوپال شهر کوچکیست و همه مردم آن را ترک های تشکیل می دهند. پس از اوپال به سمت منطقه کوهنوردی در کوه موستاق آتا حرکت می کنیم در مسیر از کنار دریاچه قاراگول عبور می کنیم جایی که به اذعان یک جوان اویغور به نام اکبر که بعدها در بیس کمپ با او آشنا شدم محلیست که آتیلا اسطوره بزرگ ترک از تمدن حاشیه آن برخواسته است.

اکبر یک اوسان است اوسان که در کتب کهن اوزان نوشته شده و لفظ اوزان را ما بهتر می شناسیم همان آشیق است.

همانند آشیق های ما در آزربایجان اشخاصی در اویغور هستند که ساز را در سینه می فشارند و با آواز دلنوازشان مردم را به خویش فرامی خوانند و مردم آن ها را اوسان می خوانند. اکبر که یک راهنمای کوهنوردی ست همانند آقای جین با تیم آلمانی ها کار می کند او که فارغ التحصیل رشته زبان انگلیسی از دانشگاه بیجینگ (پکن) است برخلاف بسیاری از جوانان ما پس از وارد شدن به دنیای متمدن اصالت و هویت خویش را فراموش نکرده و همانند پدر خویش یک اوسان است. او هنوز ساز می زند و به این کارش افتخار می کند.

اکبر-جوان اویغوری

آخرین ایستگاه ما روستایی ست که شبیه اوباها و قبیله های ما زندگی می کنند روستایی به نام سوباشی که آنجا دیگر آخرین جایی ست که با ماشین می رویم بقیه راه تا بیس کمپ که مسیری 5 ساعته است را باید پیاده طی کنیم تا بالاخره به به بیس کمپ برسیم.

 

در بیس کمپ موستاق آتا جایی که بدلیل ارتفاع زیادش از سطح دریا و خشن بودن طبیعتش فقط کوهنوردان باید باشند مردمی بومی هرچند اندک نیز زندگی می کردند  عده ای قرقیز و عده ای اویغور. آنجا فردی را می بینم که همانند آشیق های اینجا حتی زنگان ساز دارد و مثل آنها می خواند محمد تورسون نام اوست.

 اوسان محمد تورسون

این سفر برای من سفر ارزشمندی بود بعد از این سفر یک ضرب المثل فارسی برایم پررنگ تر شده است ((شنیدن کی بود مانند دیدن)) قبل از اینکه از نزدیک منطقه ترکستان شرقی راببینم و با آن آشنا شوم چیزهای پراکنده در مورد آن و مردمش خوانده بودم و یا عکس هایی دیده بودم ولی پس از لمس مستقیم آن فضا ذهنیتم کاملا عوض شد و چیزهایی زیادی آموختم ماحصل آن حس نزدیکی و وابستگی خویش به آنجا بود چیزی شبیه حس مادر.

 

 

با برداشتی آزاد از

http://fa.wikipedia.org

http://hbayat.com

مجله آفتاب آزربایجان